چکیده:
نظام عالم ماده جزئی از نظام احسن است و خلقت آن افضل و احسن مایمکن است. وجود شرور اقلّی لازمة این عالم است. انسان به عنوان جزئی از این نظام، ساختار خلقت او احسن و اشرف است. آیا لازمة غلبة خیرات بر شرور در عالم ماده، غلبة خیرات بر شرور در انسان ها نیز هست؟ به عبارت دیگر، همان گونه که در عالم ماده خیر اکثری بر شر اقلی غلبه دارد، آیا در انسانها نیز ضرورتا باید خیرات اکثری و شرور اقلی باشد؟ برخی از حکمای اسلامی، مانند ابنسینا و صدرالمتالهین معتقدند: علاوه بر غلبة خیرات بر شرور در عالم ماده، در عالم انسانی نیز خیرات اکثری، و شرور اقلی هستند. در این پژوهش، ابتدا به تبیین دیدگاه مذکور پرداخته، سپس این ادعا مورد مناقشه قرار گرفته است. مطابق دیدگاه برگزیده، در عالم انسانی، بر خلاف موجودات عالم طبیعت، تحقق شر اکثری ممکن است (امکان عام). ضرورت وجود خیر اکثری و شر اقلی مربوط به عالم طبیعت و نیز ساختار خلقت انسان است. ولی در عالم انسانی به سبب اختیار و ارادة انسان، اکثری بودن خیر و اقلی بودن شر، ضرورت ندارد. انسانها با اختیار خود، میتوانند افعال و اعمالی انجام دهند که شر در آنها اکثری و خیر اقلی باشد.
The system of the material world is part of the excellent system and its creation
is supreme and the best possible. The existence of the least evil is necessary in
this world. Man as part of this system, the structure of his creation is excellent
and uppermost. For good to overcome evil in the material world, is it necessary
to conquer evil in human beings too? i.e., just as in the material world in which
the utmost good prevails over the least evil, is it necessary to have good as the
majority and evil as a minority either? Some Islamic scholars, such as Ibn Sina
and Mulla Sadra, hold that: In addition to the dominance of good over evil in the
material world, in the human world, we have good as the majority and evil as a
minority either. This study first explores the mentioned view, and then this claim
has been disputed. According to the preferred view, in the human world, unlike
the creatures of the natural world, the realization of the utmost evil is possible
(universal possibility). The necessity of the existence of the utmost good and the
least evil is related to the world of nature and also the structure of human creation.
But in the human world, due to the man's will and desire, the abundance of good
and the smallness of evil are unnecessary. Humans can, at their own discretion,
perform actions and acts in which evil is the utmost and good is the least.
خلاصه ماشینی:
شر اکثری در انسان در عالم ماده، خیرات بر شرور غلبه دارد اما آیا در خصوص انسانها نیز این حکم جاری است؟ از دیدگاه برخی از حکمای اسلامی، مانند ابنسینا و صدرالمتألهین، نه تنها در عالم طبیعت، خیرات بر شرور غلبه دارد، بلکه در عالم انسانی نیز ضرورتا باید خیر اکثری و شر اقلی باشد.
صدرالمتألهین نیز مانند ابنسینا، این سؤال را مطرح کرده که اگر قایل به قلت شرور در عالم هستیم، چرا در افراد انسانی، که نوع اشرف است، شروری نظیر جهل، شهوت و غضب غلبه دارد؟ (صدرالمتألهین، 1981، ج7، ص 78) پاسخ صدرالمتألهین به این شبهه همانند ابنسینا است.
اکنون این سؤال مطرح است که آیا به لحاظ متافیزیکی، در افراد انسانی، خیرات باید بر شرور غلبه داشته باشد؟ آیا لازمة غلبة خیرات در جهان، غلبة خیرات در عالم انسانی نیز هست؟ به بیان دیگر، آیا لازمة احسن بودن نظام عالم، غلبة خیرات در افراد انسانی است؟ این یک ادعای متافیزیکی است که نیاز به اثبات دارد.
ملاحظة سوم: برخی از محققان بر این مطلب استدلال کردهاند که اگر انسان نوع اشرف است و سایر موجودات به خاطر او خلق شدهاند، چگونه ممکن است خیرات فراوانی مقدمة انسانی باشند که شرور آن غلبه دارد؟ (بهشتی، 1385، ص367) پاسخهای ملاحظه قبلی را نیز در اینجا میتوان مطرح کرد.
برخی از حکما مانند ابنسینا و صدرالمتألهین معتقدند: همانگونه که در عالم ماده، خیرات بر شرور غلبه دارد، این حکم بر افراد انسان نیز جاری است.