چکیده:
مولانا حسین واعظ کاشفی از نویسندگان پرکار و معروف قرن نهم است که مفاهیم تعلیمی
زیادی در آثارش اندراج یافته است. او در عهد تیموریان هرات میزیست و در آن دورہ فرق
مسلط تصوفی در بین خاص و عام نقشبندیه بود. این مقاله بهگونۀ کتابخانهای و تحلیلی و به
هدف تبیین آرای نقشبندی واعظ کاشفی نگاشته شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که
واعظ کاشفی از جمله ارادتمندان فرق نقشبندی است و ارادت تمامی به بزرگان این طریقه از
جمله مولانا جامی که هم عصر او بود خواجه محمد پارسا دارد و از سختان او بهرۂ فراوانی
برده است. هر چند با بررسیهای تاریخی ورود کاشفی به نقشبندیه بەگونۂ واضح ثابت
نیسته اما حضور مفاهیم و مصطلحات این فرق صوفیانه؛ مانند: هوش در دم خلوت در
انجمن، سفر در وطن و باقی اصطلاحات نقشبندی در آثار متعددش نشاندهند عطف توجه او
به این طریق میتواند باشد.
خلاصه ماشینی:
احمد طاهری عراقی در مقدمهای که بر رسالۀ قدسیه نوشته است، این هر دو نظر را در محل تردید قرار میدهد و عنوان میکند که نظر اول در صورتی ممکن است که خواجه بهاءالدین بعد از طی احوالات و مقامات ملقب به نقشبند شده باشد؛ درصورتیکه چنین نیست و از آغاز وی این لقب را داشته است و نظر دوم نیز مردود است؛ چرا که اگر نقشبند قریهای میبود، باید منسوب به نقشبند، نقشبندی میشد اما چنین نشده است.
کاشفی، همانطور که قبلا نگارنده متذکر شد، هیچگاه نقشبندی بودنش را خود تصریح نکرده است و هیچ سندی مبنی بر طی طریق وی وجود ندارد؛ اما صفی بر این موضوع صحه میگذارد که وی وارد فرقۀ نقشبندیه شده است، وی حتی ارادت پدرش به مشایخ نقشبندی را از زمان تولدش میداند، ضمن اینکه از «رفع مرض و حواله به عرض» توسط طبقۀ «خواجگان» سخن میگوید، بیان میکند که پدرش(کاشفی) به وی (علی صفی) گفته وقتی تو به این دنیا قدم نهادی، بزرگی از خاندان خواجه محمد پارسا به قصد سفر حجاز به سبزوار آمده بود.
«غفلت است که آدمی را از رزاق حقیقی غافل میسازد و از تخیل اسباب به سبب وابسته میشود»(کاشفی؛ بیتا: 301) اینجا کاشفی بهگونۀ دقیق چیزی از نگاهداشت نگفته است، اما میتوان با توجه به این گفتههای خواجه بهاءالدین نقشبند: «شایسته است که سالک در مرحلۀ اول اندیشهها و وسوسهها را از دل خود دور سازد؛ چرا که هر گاه این وسوسهها ظاهر شود، نفس به آن متمایل شده و از آن تأثیر میپذیرد»(نقشبندی مجددی؛ 1386: 367- 368) گفتههای کاشفی را بر این معنی حمل کرد که سالک باید مراقب حال خود در جمیع اوقات باشد.