چکیده:
تمثیل یکی از اصطلاحات رایج در ادبیات ایران و جهان است که علیرغم بسامد بالا و پیشینه غنی، به سبب برخی شباهتها با دیگرآرایههای ادبی نظیر نماد، رمز، کنایه و حتی تشبیه و استعاره، درخصوص معرفی دقیق آن میان صاحب نظران و ادبیان اختلاف نظرهایی وجود دارد. ازاینروی باید اذعان داشت که در دورههای مختلف و براساس مکتبهای فکری و شعری موجود، کارکرد و تعریف تمثیل دچار دگرگونیها و به تبع آن آفرینش آثار گوناگون شده است. در این جستار به روش تحلیلی- توصیفی به بررسی کارکردهای تمثیل در شعر سهراب، نیما و اخوان پرداخته شده است. نتایج به دستآمده نشان میدهد که نمود نمادگرایی و بهرهگیری از تشبیه و استعاره که زیرمجموعههای تمثیل هستند در آثار سهراب و اخوان در مقایسه با آثار نیما پررنگتر است؛ زیرا این دو شاعر اغلب از تمثیل برای بیان دردهای اجتماع و ناملایمات جامعه بهره گرفتهاند.
Allegory is one of the common terminology in the literature of Iran and the world, which despite its high frequency and rich background, due to some similarities with other literary bases such as symbolic, cipher, indignant, and even analogy and metaphor, about the precise introduction of it among scholars and writers There are disagreements. Therefore, it should be acknowledged that in different periods and based on the existing schools of thought and poetry, the work and definition of the allegory undergoes transformations and, consequently, the creation of various works. In this research, an analytical-descriptive method has been used to study the functions of allegory in Sohrab, Nima and Akhavan poetry. The results show that the symbolism and utilization of analogy and metaphor, which are subsamples of allegory, are more prominent in Sohrab and Akhavan's works compared to Nima's works because these two poets often use allegory to express The pain of community and society's disadvantages.
خلاصه ماشینی:
چکيده تمثيل يکي از اصطلاحات رايج در ادبيات ايران و جهان است که عليرغم بسامد بالا و پيشينه غني ، بـه سبب برخي شباهت ها با ديگرآرايه هاي ادبي نظير نماد، رمز، کنايه و حتي تشبيه و استعاره ، درخصوص معرفي دقيق آن ميان صاحب نظران و ادبيان اختلاف نظرهايي وجود دارد.
نتايج به دست آمده نشـان مي دهد که نمود نمادگرايي و بهره گيري از تشبيه و استعاره که زيرمجموعه هاي تمثيـل هسـتند در آثـار سهراب و اخوان در مقايسه با آثار نيما پررنگ تر است ؛ زيرا اين دو شاعر اغلـب از تمثيـل بـراي بيـان دردهاي اجتماع و ناملايمات جامعه بهره گرفته اند.
در برخي اشعار اخوان ، آتش ارتباطي الگويي با تعبير جهـنم و دوزخ در اديـان مختلـف دارد به عنوان مثال در آخر شاهنامه : آتشين بال و پر و دوزخي و نامه سياه جهد از دام دلم صد گلۀ عفريتۀ آه (همان ، ١٣٧٨: ٣٤) نمونۀ قابل ذکر ديگري از کارکرد تمثيلي آتش را مي توان در شعر «برف » مشاهده نمـود، جـايي که نشستن واژه هاي آتشين و بي رحم در کنار دشمن و کمين و حمله گويـاي جايگـاه نمـادين اين عنصر در شعر اخوان است : دو ...
گفتني ديگر اين که استفاده از طبيعت و عناصـر طبيعـي بـراي بيان تمثيل در شعر نو به ويژه سروده هاي شاعران ياد شده بسامد بالايي دارد.