چکیده:
یکی از مراتب توحید افعالی، توحید در حاکمیت است. با رجوع به مباحث عقلی حکمای متقدم، علیالخصوص حکمای اسلامی تعاریف نزدیک به هم از حکومت بشری و انواع آن به چشم میخورد. هدف از نگارش این مقاله تحلیل و بررسی رابطه این دو عنوان از منظر فلسفه وکلام اسلامی و ارائه تعریفی دقیق از رابطه حقیقی و اعتباری (مجازی) بین توحید در حاکمیت باولایت (حکومت) بشری است.
در این مقاله به تفصیل جایگاه توحید در حاکمیت با استخراج از منابع فلسفه و کلام اسلامی پرداختیم و مسلمات اعتقادی در کلام اسلامی را بررسی نمودیم؛ لذا مفهوم واقعی حکومت بشری را اینگونه به دست آوردیم که رابطه اصیل حکومت و ولایت بشری در طول توحید در حاکمیت بوده و یک رابطه مستقیم و اصیل است و حاکم بشری اگر همان حاکمی باشد که واجب تعالی تعیین کرده است، حکومت بشری بالاصاله، مطابق با واقع و در طول آن قرار دارد. درغیر این صورت حکومتی، غیر مطابق با واقع و کاذب است. بهطور کلی این مقاله مشخص مینماید که حکومت بشری یکی از شئونات توحید در حاکمیت و از لوازم موحّد بودن به این مقوله است.
خلاصه ماشینی:
این دیدگاه براساس حکمت وحیانی نیز قابل اثبات است؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «أمن یملک السمع والأبصار؛ مالک چشم و گوش شما کیست؟» (یونس / 31) خدای سبحان در پاسخ کسانی که گفتند خدا همان مسیح است میفرماید: «قل فمن یملک من الله شیئا إن أراد أن یهلک المسیح ابن مریم وأمه ومن فی الأرض جمیعا؛ بگو اگر خدا اراده کند که مسیح پسر مریم و مادرش و همه اهل زمین را نابود کند، چه کسی میتواند مانع شود؟» (مائده/ 17؛ اله بداشتی، 1392: 189) توحید در حاکمیت حکومت بهمعنای ملک و پادشاهی است.
(حائری یزدی، 1373: 87 ـ 86) قبل از رسیدن به ارتباط حقیقی و تکوینی بین توحید در حاکمیت و ولایت بشری لازم است بررسی کنیم که اصل تشکیل حکومت و اجتماعی زندگی کردن، با انسان چه نوع رابطهای دارد؟ این رابطه میتواند رابطهای بالاصاله و ذاتی و فطری باشد و یا یک رابطه بالعرض، غیرذاتی و اعتباری.
به این معنا که هیچکس حق حاکمیت و برتری بر دیگری ندارد، الا اینکه مالکیت ذاتی بر او داشته باشد و تنها کسی که مالکیت ذاتی بر انسان دارد، خداوند متعال است؛ زیرا خالق انسان است و خالقیت، ربوبیت و مالکیت را بهدنبال دارد و کسی که مالک است حق دخل و تصرف و امر و نهی به مملوک دارد.