چکیده:
نگرش غالب اخلاقپژوهان اسلامی در هویت معرفتی اخلاق، همواره فروکاستن آن به صفات و
هیئتهای راسخ نفسانی انسان بوده است. ایده اصلی این پژوهش آن است که در عین التزام به اهمیت صفات درونی، با توجه به مستندات متعدد از جمله رویکردهای جدید در حوزه اخلاق اجتماعی بهخصوص جنبههای کاربردی و حرفهای آن، رفتارهای بیرونی جایگاه ویژهتری در مفهومیابی اخلاق به دست خواهند آورد. البته با رویکرد انصافنگرانه علل تمرکز بر تعریف اخلاق به صفات نفسانی به صورت مستقل ارائه گردید؛ با تحفظ بر این اصل که مراد از فضیلتگرایی در این تحقیق بیشتر تعریف اخلاق به فضیلت است نه الزاما مکتب فضیلتگرایی که در مقابل وظیفهگرایی، غایتگرایی و قراردادگرایی است، هرچند این نگاه صفتمحوری در اخلاق بیتاثیر از اندیشههای مکتب فضیلتگرایی نیست.
The dominant attitude of Islamic Ethics researchers in the epistemic identity of Ethics, It has always been subordinated to straight attributes of human soul. The main idea of this paper is that while obligation to importance of intrinsic attributes, but according to numerous documents including new approaches in the field of social ethics especially its practical and professional aspects, external behaviors will take a more special place in the concept finding of ethics. However, with a fair approach, the reasons for focusing on definition of ethics to attribute of soul independently were presented. Given the principle that virtue is meant here is more a definition of ethics to virtue not necessarily a school of virtue that is in contrast to deontologism, consequentialism and conventionalism. However, this approach of central feature on ethics is not unaffected by the ideas of virtue school.
خلاصه ماشینی:
قابل توجه آنکه نه الزاما مراد از صفات و ملکات در این تحقیق، فضیلتگرایی با ساختار هویتیافته در غرب است و نه مراد از رفتارگرایی، وظیفهگرایی رفتارمحورانه است؛ هرچند اشتراکات و ارتباطات میان آنها وجود دارد؛ ازاینرو در این نوشتار بنا بر سنت دانشمندان اسلامی از واژههایی چون ملکات، صفات و سجیات در تعریف اخلاق یاد میشود و تمرکز بحث بر هویت معرفتی اخلاق در صفات از یک سو و رفتارها از سوی دیگر خواهد بود.
هویت و ساختار پژوهش پرسش اصلی و درحقیقت مسئلهای که این تحقیق در پی پاسخ آن است، این است که آیا اخلاق در دایره گستردهتر و علاوه بر صفات میتواند رفتارها را نیز در بر گیرد و بالاتر از آن، آیا همانگونهکه برخی تعریف اخلاق را به صفات منحصر دانستهاند، میتوان اخلاق را به رفتارهای اختیاری انسان تعریف نمود؟ ازاینرو هدف این اثر احیای رویکرد رفتارمحورانه دانش اخلاق است، بهویژه که با نگرشهای اخلاق کاربردی و حرفهای، ضرورت این نگاه دوچندان میشود؛ چراکه اگر تعریف اخلاق با محوریت همان احیای ملکات باقی بماند و ازآنجاکه تحقق این مسئله فرایندی طولانی خواهد داشت، عملا ما از قافله سالمسازی جامعه و بهخصوص مراکز علمی و سازمانی با این همه معضلات فراوان اخلاقی بهشدت عقب خواهیم ماند؛ بهویژه که اخلاق درونگرایانه مبتنی بر ملکات غالبا بر افراد متوقف و متمرکز است و اخلاق برونگرا و رفتاری بیشتر در حوزه اخلاق اجتماعی جای میگیرد که در ادامه ابعاد و مستندات آن خواهد آمد.