چکیده:
ﻣﻠﺎﺻﺪرا ﮐﺎﻣﻞﺗﺮﯾﻦ و دﻗﯿﻖﺗﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﻓﻠﺴﻔﯽاش را ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی اﺳﻔﺎر ارﺑﻌﻪ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ اﺳﺖ. وی در ﻣـﻘﺪﻣﮥ اﯾﻦ ﮐـﺘﺎب ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ، ﺳﯿﺮ و ﺳﻠﻮک ﻋﻠﻤﯽ و ﻃﯽ درﺟﺎت و ﻣـﺮاﺗﺐ داﻧـﺶﻫﺎی ﻓﻠﺴﻔﯽ را ﺑﻪ ﺳﻔﺮ روﺣﺎﻧﯽ ﺳﻠﺎک ﺗﺸﺒﯿﻪ ﮐﺮده و ﺑﻪ اﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﻧﺎم اﯾﻦ ﮐﺘﺎب را اﺳﻔﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﻣﺪﻋﺎی اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻠﺎﺻﺪرا، ﻣﺴﺄﻟﮥ ﺷﻨﺎﺧﺖ را ﺑﺮ اﺳﺎس اﺳﻔﺎر ارﺑﻌﮥ ﻋﺮﻓﺎ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻗﻮس ﺻﻌﻮد و ﻧﺰول ﺗﺒﯿﯿﻦ ﮐﺮده اﺳﺖ. وی ﺑﺎ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﻣﺒﺎﻧﯽ ﺧﺎﺻﺶ، ﺳﻌﯽ دارد راﻫﯽ ﺑﺮای ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺟﻬﺎن، ﺧﺼﻮﺻﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﺎﻟﻢ ﻏﯿﺐ و ﺧﺪاوﻧﺪ، ﺗﺮﺳﯿﻢ ﮐﻨﺪ؛ درﺣﺎﻟﯽﮐﻪ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﻋﻤﻮﻣﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﺎرﺣﺎن و ﻣﻔﺴﺮان اﺳﻔﺎر ﻧﺎدﯾﺪه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻋﺪم ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد، در ﻣﻮاردی ﻣﻮﺟﺐ ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎی ﻣﺘﻌﺎرض از دﯾﺪﮔﺎهﻫﺎی ﻣﻠﺎﺻﺪرا ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻣﻘﺎﻟﮥ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﻠﺎﺻﺪرا ﺑﺮ اﺳﺎس اﺳﻔﺎر ارﺑﻌﻪ، ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی اﺳﻔﺎر ارﺑﻌﻪ، ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ راه ﺣﻞ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮای ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻌﺎرﺿﺎت ﻇﺎﻫﺮی ﺧﺼﻮﺻﺎ در ﻣﺴﺌﻠﮥ ﻋﻠﻢ و ادراک ﭘﯿﺶ رو ﻧﻬﺪ.
خلاصه ماشینی:
شایان یاد است، فرایند شناخت ملاصدرا بر خلاف نظریة تجرید مشایی از موجودات مادی آغاز نمیشود و منظور او از محسوس، اجسام مادی نیست، بلکه وجودی ادراکی و برتر از عالم ماده است؛ بنابر این نفس در همة مراحل ادراکی، حرکتی صعودی به سمت عوالم برتر وجود دارد و اشیاء مادی تنها نقش علل معده دارند؛ بهطوریکه مواجهة نفس با اشیاء مادی سبب میشود که نفس، وجود برتر ادراکی آن را دریابد.
باید توجه داشت که در نظام حکمت صدرایی، هم عالم و هم معلوم مشکک و ذو مراتباند؛ بنابراین میتوان سفر دوم را چنین تعبیر نمود که نفس با سیر در مرحلهای از عالم وجود، به میزان سعة وجودیاش، حقایقی را از آن عالم برمیگیرد (همو، 1363، ص114)؛ به عنوان مثال اگر مجهول ما شیءای محسوس باشد، نفس در مرحلة اول به سوی محسوس حرکت میکند و در مرحلة بعد با محسوس متحد میشود، به گونهای که خود عین محسوس میشود، سپس سیر نزولی را آغاز کرده و صورت محسوس را در نفس متمثل میکند و در نهایت درحالیکه خود عین محسوس است، به همراه محسوس در عالم محسوسات سیر میکند و اگر معلوم متخیل یا معقول باشد نیز همین مراحل طی میشود.
وجه جمع دیگر، بر اساس رویکرد معرفتشناسانه این است که در قوس صعود رابطة صور با نفس، شبیه رابطۀ هیولی و صورت است؛ به همین دلیل است که وی در سفر اول اسفار از اتحاد عاقل و معقول سخن میگوید.