خود نوشته است قول خود را در باب عقل تعدیل کرده است،و از آن معلوم میشود عقلی که او رد میکند آن عقلی است که در امر استدلالهای دینی بکار برده میشود و متکلمین آن را وسیلهء اثبات عقاید خود میکنند.
این متکلمین به اعجاز معتقدند، و توسط اعجاز آدمی میتواند اثبات کند که سه با ده برابر است یا حتی از ده بزرگتر است.
این در استدلال عقلانی متکلمین مقبول است و اینست عقلی که در نظر غزالی مردود شمرده میشود،ورنه مسائل عالیه را باید بینش و تعقل متفقا حل کنند.
چنانکه عرض کردم شما با هوش خود سعی کنید نتیجهای را که از این اندیشهء امام غزالی میتوان بدست آورد استنباط کنید و در قضاوتهای خود بینش و تعقل را ملاک قرار دهید.
معتقد باشید بهاینکه کورکورانه به قول گذشتگان متکی نباید شد،و همواره برای انتقاد و بررسی عقاید موروثی و اکتسابی خویش حاضر باید بود.
اگر تحصیلی که دانشگاه کردهاید شما را به چنین معرفتی رسانده باشد مفید بوده است والافلا.
هنگامی که به حضور معاویه رسید با التهاب و درخواست گفت، «یا امیر المؤمنین مرا دریاب من از مردی ترسو و بخیل و الکن بتو پناه آوردهام.
» معاویه پرسید«مقصود تو کیست؟»مرد عرب گفت«علی بن ابیطالب».
معاویه بر سر او فریاد زد:«دروغ میگوئی ای فاجر،اما ترس هرگز به دل علی راه نیافته است،و اما بخل اگر او دو خانه از زر و کاه میداشت نخست خانهء زر را به دیگران وا میگذاشت.
اما از حیث الکن بودن پس از پیغمبر کسی از علی فصیحتر نبود.