چکیده:
یکی از عناصر اصلی هر روایت، عنصر زمان است به گونه ای که فهم روایت را در گرو زمانمندی آن می دانند. ژرار ژنت بزرگترین نظریه پرداز زمان روایی است که آن را ذیل سه تعین نظم، بسامد و تداوم بررسی می کند. بسامد که به بررسی تکرار عناصر روایی می پردازد به سه نوع منفرد، مکرر و بازگو تقسیم می شود. ما در این پژوهش که به روش کتابخانه ای و تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است انواع بسامد و کارکرد آن را در آثار داستانی علوی و ساعدی بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر دو نویسنده از انواع مختلف بسامد در داستان های خود بهره گرفته اند. بسامد غالب بر داستان های آنها بسامد مفرد است. انواع دیگر بسامد هم در این آثار قابل مشاهده است از جمله کارکردهای بسامد مکرر در این داستانها تاکید، بیان کنایی ، فضاسازی و جلب توجه و ترحم و از جمله کارکردهای بسامد موجز در آنها شخصیت پردازی و بیان علت امور است. به طور کلی باید گفت کارکرد انواع بسامد در آثار داستانی علوی متنوع تر است.
خلاصه ماشینی:
ما در این پژوهش که به روش کتابخانهای و تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است انواع بسامد و کارکرد آن را در آثار داستانی علوی و ساعدی بررسی کرده ایم.
در میان پژوهشهای مختلف آثاری میتوان یافت که به بررسی تکرار و کارکرد آن در متون مختلف پرداختهاند ولی در این آثار پژوهشی اغلب، به تکرار از منظر سبکشناسی یا زیباییشناسی نگریسته شده است مانند این موارد: ذوالفقاری و اسدی(1396) با هدف بررسی نقش تکرار و کارکردهای آن در تبیین و تعلیم اندیشههای اخلاقی دو مجموعه شعر شفیعی کدکنی یعنی «شبخوانی» و «در کوچهباغهای نشابور» را بررسی کردهاند.
ژرار ژنت معتقد است: «شاید این مبحث خیلی فرضی یا آشفته به نظر بیاید که ارتباطی با ادبیات ندارد اما باید گفت که بسیاری از متنهای مدرن بر پایه ظرفیتروایی تکرار شکل گرفته است»(ژنت، 1972: 89)؛ همچنین او معتقد است: «بسامد در قصهی واقعی مانند زندگینامه نیز میتواند وجود داشته باشد و ترفندی است برای تسریع حکایت، تسریع به وسیلهی مشخصکردن هویت رخدادهایی که به عنوان رخدادهای نسبتا مشابه هم مطرح شدهاند.
مثلا در داستان «قربانی»، راوی از اینکه خسرو او را به حضور پذیرفته است اظهار تعجب میکند و برای نشان دادن علت تعجب خود از بسامد بازگو کمک میگیرد:«مدتها بود که او کسی را نمیپذیرفت.
نتیجه یکی از زیرمجموعههای عنصر زمان، بسامد یا تکرار است که به سه نوع منفرد، مکرر و بازگو تقسیم میشود و در کنار سایر امکانات روایی به عنوان ابزاری مفید در آفرینشهای هنری از آن بهره گرفته میشود.