چکیده:
در این نوشته که یک مطالعه تطبیقی است. تشکیل گروههای کیفیت و بهرهوری در مدرسه (QC) که از آنها با عناوین دیگری
چون حلقههای بهبود. دوایر کیفی، گروههای کنترل کیفیت و ... هم نام برده میشود. به مثابه ابزاری برای گام نهادن در مسیر بهبود
مدرسه مورد بررسی قرار میگیرد.
این مفهوم نخستین بار در صنعت و در چارچوب مدیریت کیفیت جامع به کار برده شد و به تدریج به سایر عرصهها، از جمله
آموزش و پرورش، راه یاشت. در ایران، دکتر حیدر تورانی، در کتابهای «مدیریت کیفی در آموزش ابتدایی»، «مدیریت فرایندمدار در
مدرسه» و «کاربست مدیریت فرایند در مدرسه»، این مفهوم را در قالب مدرسه کیفی جامع تشریح کرده است. گروههای کیفیت و
بهرهوری، که به صورت خودجوش توسط خود اعضای گروه یا مدیر سازمان تشکیل میشوند. به دنبال آناند که سیستم را در ایستگاههای
گوناگون فرایندی کنترل کنند؛ بدون آنکه واحد یا افرادی مسئولیت کنترل صحت فرایندها را در پایان کار برعهده داشته باشند.
در این نوشتار کوتاه؛ به صورت اجمالی با گروههای کیفیت و بهرهوری در یک مدرسه کیفی جامع آشنا میشویم.
خلاصه ماشینی:
اگر مدیر مدرسهای ارتقای مستمر کیفیت و فرایند «بهبود مستمر» را مدنظر داشته باشد، گروههای کیفیت و بهرهوری، اغلب بهصورت خودجوش تشکیل میشوند ولی تشکیل این گروهها توسط مدیران مدارس (و در مجتمعهای آموزشی بزرگ به وسیله مدیران منابع انسانی) نیز بلامانع است.
این روزها، حتی ممکن است بدون آنکه نامی از گروه کیفیت و بهرهوری برده شود، گروههایی در مدارس بهمنظور بهبود تشکیل شده باشند.
حال چگونه است که در برخی از مدارس، گروههای کیفیت و بهرهوری بهدرستی تشکیل نمیشوند: نخست) مدیرانی که به مشارکت در مدیریت اعتقاد ندارند و از سر ناچاری یا صرفاً با دریافت بخشنامههای اداری اقدام به تشکیل گروههای بهبود میکنند، عملاً باعث میشوند که کار این گروهها به شکل اداری صرف و فرمالیته درآید و در نتیجه، هیچ بهبودی در فرایندها حاصل نمیشود.
حتی به اعتقاد برخی مدیران، با اینکه اساس تشکیل گروههای کیفیت و بهرهوری بهبود فعالیتهای مدرسه است، در مواردی ممکن است اعضای این گروهها پای خود را فراتر بگذارند و وارد مسائل صنفی و موضوعاتی غیر از تعلیموتربیت هم بشوند.