چکیده:
محبت و معرفت یکی از مهمترین درونمایههای فرهنگ اسلامی و ادبیات عرفانی بوده و در آثار بزرگان ادب و عرفان بازتابهای گوناگونی داشته است. امام محمّد غزالی طوسی، یکی از مشهورترین دانشمندان اسلام و ایران در قرن پنجم است که در آثارخود به ویژه در کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین به خوبی ازآن استفاده کرده و دیدگاههای نوی را ارایه داده است. این مقاله با هدف بررسی و تحلیل جایگاه عشق و معرفت در آثار غزالی با روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی نگارش شده است. یافتههای مقاله نشان میدهد که غزالی در باب محبت به ندرت از واژه عشق استفاده میکند و محبت را به عکس اغلب عارفان و طرفداران مکتب عرفانی بر عشق ترجیح میدهد. معرفت در آثار وی اعم ازحسی، عقلی و شهودیست هر چند که تنها راه وصول به کمال و حقیقت را معرفت شهودی میشناسد سو برای رسیدن به معرفت شهودی، تلاش و مجاهدت و تزکیه نفس سالک را ضروری میداند.
خلاصه ماشینی:
(غزالی، 1338: 73) غزالی در کیمیای سعادت با عنوان «پیدا کردن آنکه هیچ لذت چون لذت دیدار حق تعالی نیست»می نویسد: بدانکه این مذهب همه مسلمانانست به زبان، و لکن اگر از خویشتن تحقیق این جویند تا دیدار چیزی که بهجت نبود و شکل و لون ندارد چه لذت دارد، این ندانند و لکن به زبان اقرار میدهند از بیم آن که در شرع آمده است، و لکن در باطن وی هیچ شوق نبود، بدانکه آنچه نداند بدان مشتاق چون باشد، هرچند تحقیق این سر در کتاب دشخوار بود لکن ما باشارتی مختصر تعریف کنیم: بدان که این بر چهار اصل است: یکی آنکه بدانی که دیدار خدای تعالی از دیدار هر چه جزویست خوشتر، و دویم آنکه بدانی معرف خدای تعالی از معرفت هر چه جزویست خوشتر و سیم آنکه بدانی که دل را در علم و معرفت راحت و خوشی است بیآنکه تن را و چشم را در آن نصیب بود، چهارم آنکه بدانی که خوشی گه از خاصیت دل بود از هر خوشی که از چشم و گوش و حواس را باشد غالبتر و قویتر، چون این همه بدانی به ضرورت معلوم شود که ممکن نیست که خوشتر از دیدار حق تعالی چیزی بود.