چکیده:
در تاریخ فقه، قواعد فقهیه به عنوان عام فوق در استنباط احکام شرعی به ویژه مسائل مستحدثه، نقش بیبدیلی دارند. فقه تربیتی نیز به عنوان فقه نوین نیازمند برخورداری از پشتوانۀ قواعد فقهی متناسب با خود است. این مهم هنگامی ضرورت مییابد که در بسیاری از مسائل تعلیم و تعلم ادلۀ مصرحی وجود ندارد. قاعدۀ فقهی علم نافع در تعلیم و تعلم، قابلیت تطبیق بر بسیاری از مسائل تعلیم و تعلم را دارد. مؤلف به شیوۀ اجتهاد جواهری که سنت پذیرفته شده حوزههای علمیه است وفادار بوده و با روش تحلیلی - توصیفی و انتقادی، ادلۀ قول مشهور در رجحان تعلیم و تعلم علم نافع و مرجوحیت تعلیم و تعلم علم غیر نافع را از منظر فقهی بررسی کرده است. اولویت تعلیم و تعلم، علم دینی و علم نافع اخروی نسبت به علوم دیگر، استحباب تعلیم و تعلم علم نافع، مرجوحیت تعلم علم غیر نافع و اباحه تعلیم علم غیر نافع صرف نظر از عناوین ثانویه، از نتایجی است که این تحقیق به آن دست یافته است.