چکیده:
بررسی منابع تاثیر گذار بر روابط خارجی یکی از موضوعات بسیار حیاتی برای سیاستگذاران است. فهم ساختار کنش دولتها در نظام بینالملل یک ضرورت اساسی است. محذورات و مقدروات دولتها به درک ضرورتهای ساختاری نظام بینالملل بستگی دارد. فهم ساختیابانه سیاست خارجی ایران و ترکیه فرصتی پیشرو برای درک مناسبات، چالشها و پیچیدگیها بحرانهای بینالمللی و نحوه مواجه شدن با آن است. تطبیق مقایسهای روابط خارجی دولتها پیشبینی بسیاری از امور بینالمللی را میسر خواهد کرد. سوال پژوهش چنین فربه گردید، شاکله سیاست خارجی ایران و ترکیه در بحرانها و چالشها بینالمللی چگونه نسق یافته است؟ پاسخ در فرضیه بدینسان آراسته شده است که کنشهای متفاوت دولتهای ایران و ترکیه نسبت به بحرانهای بینالمللی ناشی از ساخت پیچیده محذورات و مقدورات (داخلی و خارجی) توام با پیچیدگیهای رفتاری سیاستگذران (کارگزار) بوده است.
Assessment of impact on the foreign relations is one of the critical issues for policy makers. The government's ability to understand the needs of the structure of international system depending. Understanding the foreign policy of Iran and Turkey leading an opportunity for understanding the challenges and complexities of international crises and how to confront with it. Comparative Comparison of foreign relations will be possible to predict many international affairs. Research question would be, shaping the foreign policy of Iran and Turkey in international crises and challenges how will shape? Such the hypothetical answer will be different actions of the governments of Iran and Turkey to the international crisis caused by the Construction of the complex (domestic and foreign) policy combined with the Behavioral complexity of policy makers.
خلاصه ماشینی:
فهم ساخت يابانه سياست خارجي ايران و ترکيه فرصتي پيش رو براي درک مناسبات ، چالش ها و پيچيدگي ها بحران هاي بين المللي و نحوه مواجه شدن با آن است .
بدين سبب مطالعه تطبيقي ايران و ترکيه و تفاوت هاي ديپلماتيک دو کشور در عرصه خارجي مي تواند چشم اندازهاي دو قدرت در حال توسعه را براي ما نشان دهد و بستر مناسبي جهت بهره گيري در امر سياست گذاري و نتايج آن را فراهم سازد.
(٣٣-٣١ :٢٠١٠ ,Hunter) هانتر به ايديولوژيک بودن سياست خارجي ايران (ابهام کارگزار)، تقابل با سياست هاي جهاني ◊ ١٠١ قدرت هاي هژمونيک نظام بين الملل (کارگزار انقلابي )، نداشتن متحدين قابل اتکا در سطوح منطقه اي و بين المللي (ساختار)، عدم درک سياست گذاران ايران از تحولات نظام بين الملل (ضعف کارگزار)، موضوع صلح اعراب و اسرائيل (ساختار پيچيده )، کاهش اهميت ايران براي قدرت هاي جهاني پس از فروپاشي شوروي (تغييرات ساختاري )، افزايش خطر تقابل با ايالات متحده (خطر ساختار)، رقابت قدرت هژمونيک با قدرت بزرگ منطقه اي ايران (تحليل هانتيگتون از تنش : تک قطب ، چند قطب ) به شرح و تفصيل بحث نموده است .
چرا که محدوديت ها شامل ائتلاف و اتحاد با قدرت هاي جهاني ، تقابل فهم اسلامي با ارزشهاي مدرن نظام بين الملل ، ايدويولوژيک شدن کنش ها در سياست خارجي ، توسعه محذورات بين المللي ، نداشتن متحدين قابل اتکا درسطح بين المللي ، شکل گيري ديدگاه عدم تعهد و ايجاب فهم عاميانه از منافع ملي از پيامدهاي ساخت حقوقي مذکور بود.
با اينکه بنيان گذارن ترکيه نوين در قانون اساسي اين کشور تلاش کرده بودند که کمترين محذوراتي را در روابط خارجي با قدرت هاي بين المللي داشته باشند اما سياست حزب عدالت و توسعه اردوغان اين مقدورات را با (سياست نوعثماني گرايي ) به محذورات تبديل کرد.