چکیده:
دولت- ملتسازی یکی از دستاوردهای انسان مدرن است و سرچشمه در وستفالی دارد. در حقیقت، ثبات، امنیت، نظم، رفاه، عدالت، وضع و اجرای قانون از کارکرد حکومتها است و اگر کشوری روند دولت- ملتسازی را به خوبی طی نکرده باشد بدیهی است که حکومت آن نه تنها پاسخگوی نیازهای یک جامعه و مردم نخواهد بود، بلکه عامل اصلی بیثباتی، بینظمی و تنش در یک کشور، منطقه و جهان نیز خواهد شد. دو کشور افغانستان و عراق سابقه تاریخی طولانی ندارند. افغانستان طی قرارداد 1957 میلادی پاریس از ایران جدا گشت و در این مدت توسط سه کشور انگلستان، شوروی سابق و آمریکا به ترتیب اشغال شده است. عراق نیز در سال 1920 میلادی استقلال خود را از عثمانی به دست آورد و بلافاصله مستعمره انگلستان گردید. هر دو کشور از مشکلات قومی، نژادی و زبانی رنج می برند این مشکلات موجب گردیده بود که هر دو کشور منبع ناامنی منطقهای و جهانی باشند. حادثه یازده سپتامبر فرصت مناسبی را برای دولت آمریکا فراهم کرد تا ضمن اشغال این دو کشور؛ بر اساس مدل آمریکایی دولت- ملتسازی دولت فراگیر جدیدی را در این دو کشور مستقر سازند. این نوشتار ضمن بررسی روند دولت- ملتسازی در افغانستان و عراق توسط آمریکا، در پی این است که آیا روند دولت- ملتسازی در افغانستان و عراق موفقیتی داشته است؟
The nation-making is one of the achievements of modern man. Today
nobody doubts that stability, security, order, prosperity, justice, legislate and
enforcement of the laws is function of the governments. If any country has
gone well nation-state making process, of course, will not only meet the needs
of the community and people. But it will be the main factor of instability, chaos
and tension in the country, the region and the world. Generally, two models of
nation-making in the world are for state. Model of bottom-up or top-down
model in the other word European model and the US model. In the first model
of a nation takes shape then established their state, and the second model is the
formation of a government after his nation organizes. Afghanistan and Iraq
hasn't a long history. Afghanistan during the 1957 Paris Agreement was
separated from Iran and during this period by was occupied by British, Soviet
and US, respectively. Iraq in 1920 and gained its independence from the
Ottoman Empire was once a British colony. Both of the countries suffer ofethnic, racial and linguistic problems and this had caused problems both
regional and global sources of insecurity. Of these countries in the international
arena as the country failed to learn since they could not work on the unified
government. September event provided an opportunity for the U.S. government
to occupy these countries and based on a new inclusive government according
to top-down model or the US model in these two countries. The Study
investigates the process of nation-state making in Afghanistan and Iraq by the
U.S. whether the nation-state making in Afghanistan and Iraq has been under
U.S. model a success or not?
خلاصه ماشینی:
(٢٠٠١ Dempsey &Fontaine ) در مورد اين نوع دولت - ملت سازي بايد گفت که يکي آن را در وضعيت هاي استثنايي مي توان مشاهده نمود و دوم عمدتا چنين روندي کارآمد جلوه نمي نمايد و چند مورد بويژه افغانستان و عراق نشان دادند که شديدا چنين روندي هزينه بر و خشونت بار هستند و حتي حداقل در کوتاه مدت مي توانند تاثير بي ثبات کننده در محيط منطقه اي داشته باشند (و احتمالا با خروج يا قطع حمايت خارجي ممکن است سريعا ساختاره ونهادهاي دولتي نوپا نيز بر اثر نزاع هاي داخلي ناشي از عدم ملت سازي ، ازهم بپاشند) و سوم اينکه در سطح بين المللي چندان نظر مثبتي به چنين مدلي وجود ندارد و بويژه نقش آمريکا نسبت به سازمان ملل متحد نا مشروع تر جلوه مي نمايد (٢٠٠٤ ,Abramowitz).
اما اين بار نيز نظاميان و کودتا چيان نظامي همراه با اقدامات قدرت هاي اروپايي از جمله انگليس و فرانسه بودند که حکومت و سرنوشت مردم عراق را به دست گرفتند تا اينکه صدام حسين در سال ١٩٧٩ قدرت را به دست گرفت و بعد از يک دوره جنگ و تجاوز به ايران و کويت سرانجام در سال ٢٠٠٣ قدرت و کشور را در يک جنگ نابرابر به آمريکايي ها و نيروهاي هم پيمان آمريکا واگذار کرد و دوران جديدي از دولت - ملت سازي در عراق آغاز شد.