چکیده:
نقد روانشناختی از جمله نقدهای بینرشتهای محسوب میشود که بهوسیله آن میتوان زوایای پنهانی، پریشان حالیها و تعارضها را در رفتار شخصیتها، در یک اثر ادبی کشف کرد. این نقد راه را برای تحلیل بهتر متن مورد نظر باز میکند. جستار پیشرو به بررسی نقد روانکاوانه شخصیت «رودابه» در رمان "به هادس خوش آمدید" نوشته "بلقیس سلیمانی" بر اساس نظریه "آدلر" پرداخته است. "آدلر" بنیانگذار روانشناسی فردی است. وی اجتماعی را که فرد در آن زندگی میکند، در شکلگیری شخصیت موثر میداند و آن را امری جدا از وراثت محسوب میکند. "رودابه " شخصیت اصلی رمان درگیر عقده حقارت در کودکی است؛ با توجه به نظریه "آدلر" و مولفههای آن: عقده حقارت، عقده برتری (جبران عقده حقارت)، غایتنگری خیالی (هدفهای خیالی)، ارتباط جمعی، سبک زندگی و علاقه اجتماعی در این شخصیت مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"رودابه " شخصیت اصلی رمان درگیر عقدۀ حقارت در کودکی است ؛ با توجه به نظریۀ "آدلر" و مؤلفه های آن : عقدۀ حقارت ، عقدۀ برتری (جبران عقده حقارت )، غایت نگری خیالی (هدف های خیالی)، ارتباط جمعی، سبک زندگی و علاقۀ اجتماعی در این شخصیت مورد بررسی قرار گرفته است .
عمده نظریات آدلر شامل احساس حقارت ، تلاش برای رسیدن به برتری، جبران شیوۀ زندگی و علاقۀ اجتماعی است » (ناصحی، ١٣٨٦: ٥٥) و این نظریه بر خلاف نظریات "فروید" بود که غریزه و وراثت را یکی از عوامل اصلی شکل گیری شخصیت آدمی میدانست .
علی دهقان و همکار وی در «نقد روان شناختی آثار فروغ فرخزاد بر اساس مبانی روان کاوی فروید و آدلر» (١٣٩١) بر این مسأله تأکید دارند که : «در بررسی اشعار فروغ بر پایۀ دیدگاه های آدلر، باید گفت نیروی رشد دهنده و ترقی بخش فروغ عقده حقارت بوده است .
نقد روان کاوانۀ شخصیت رودابه در رمان «به هادس خوش آمدید» نوشتۀ بلقیس سلیمانی، بر اساس نظریۀ آدلر نخستین بار است که مورد بررسی قرار می گیرد.