چکیده:
هدف پژوهش حاضر معرفی دیدگاههای تربیتی مبتنی بر نظریه انتقادی است. تحقیق درصدد است با تکیه بر دیدگاههای پائولو فریره و هنری ژیرو، عناصر برنامه درسی و مولفههای یاددهی – یادگیری را استخراج، تحلیل و مقایسه نماید. مقاله به بررسی و مقایسه؛ مبانی فلسفی آموزش و پرورش انتقادی، اهداف تربیتی، روش تربیتی، نقش معلم و دانشآموز، محتوای آموزشی و ارزشیابی از دیدگاه فریره و ژیرو پرداخته است. روش تحقیق کیفی مبتنی بر شیوه تحلیلی - تطبیقی با اتکاء بر مدل جرج بردی است. تشابه و تفاوت دلالتهای تربیتی تعلیم و تربیت انتقادی فریره و ژیرو مورد اشاره قرار گرفته و در پایان نقد هریک آورده شده است. نتایج نشان داد؛ فریره به تعلیم و تربیت انتقادی مرتبط با توسعه آگاهی انتقادی توجه میکند و روش آموزش طرح مساله را برای رسیدن به هدف پیشنهاد میکند و ژیرو ادعا میکند که آموزش و پرورش ذاتا روندی سیاسی دارد و مدارس از طریق برنامه درسی پنهان، سلطه آموزشی را تحکیم و معلمان به عنوان روشنفکران تحولآفرین، محسوب میشوند. مقولههای؛ رهایی، نقد، دگرگونی، روشنگری، خرد و عمل متفکرانه محور نظریهپردازیهای آنها را تشکیل میدهد. متفکران تعلیم و تربیت انتقادی چون فریره و ژیرو با ارائه تحلیلهایی درباره موسسهها و موقعیتهای آموزشی، اصطلاحات و نظریههایی مانند؛ سلطه آموزشی، آگاهی انتقادی، نظریه بازتولید، نظریه مقاومت، تعلیم و تربیت مرزی، برنامه درسی پنهان و تعلیم و تربیت رهاییبخش را ابداع کردهاند که در گفتمانهای تربیتی معاصر به وفور یافت میشود.