چکیده:
شخصوارگی بهمعنای بهرهمندی از صفاتی چون آگاهی، اراده، حیات، قدرت، خیرخواهی و قابلیت تخاطب است و متون مقدس ادیان ابراهیمی چنین صفاتی را به خداوند نسبت میدهند. نحلۀ «الهیات گشوده» راه طیشده در الهیات کلاسیک مسیحی برای توصیف حقیقت الوهی را ناسازگار با کتاب مقدس میداند. این نحله به بازاندیشی در اوصاف الهی پرداخته، به بازتعریف اطلاق، بساطت و کمال مطلق الهی دست مییازد. اما علامه طباطبایی در برابر دوگانۀ تعالی یا شخصوارگیِ حقیقت الوهی، راه سومی مییابد که هر دو جنبه را در جایگاه شایستۀ خود نگهدارد و هیچکدام را فدای دیگر نکند. علامه طباطبایی ابتدا با استفاده از قواعد فلسفی، اتصاف خداوند به صفات کمالیِ شخصوار را اثبات میکند و آنگاه با تفکیک مقام احدیت از مقام واحدیت، تعالی، بیصورتی و فراشخصبودگی را به مقام احدیت، و اتصاف به صفات کمالیِ شخصوار را به مقام واحدیت خداوند اسناد میدهد.
In theological studies, the concept of personal God implies predicating to God attributes such as consciousness, will, life, power, goodness, and interlocution. These are God's attributes according to the sacred books of Abrahamic traditions. According to the followers of Open Theology, the way that classical theology describes God is incompatible with the Bible. They try to solve this by reconsidering and redefining divine attributes such as divine absoluteness, absolute simplicity, and perfection. In relation to the dichotomy of transcendence/personification of the Divine Truth, Allameh Tabatabei, however, finds a third way such that both parties receive the stance they deserve without sacrificing one for the other. Firstly, taking advantage of philosophical rules, he proves the viability of the predicating the personal attributes of perfection to God, and then in the next step, after making a distinction between the stations of Oneness and Unicity, he attributes transcendence, formlessness, and impersonality to the former, and attributes of perfection to the latter.
خلاصه ماشینی:
1 خداي شخص وار از منظر علامه طباطبايی در مقايسه با الهيات گشوده مسعود رهبري ٢، فروغ السادات رحيم پور 3 (تاريخ دريافت مقاله : ٩٧/٦/٥ ـ تاريخ پذيرش مقاله :٩٧/٩/٢١) چکيده شخص وارگي به معناي بهره مندي از صفاتي چون آگاهي، اراده ، حيات ، قدرت ، خيرخواهي و قابليت تخاطب است و متون مقدس اديان ابراهيمي چنين صفاتي را به خداوند نسبت ميدهند.
آنچه در اين نوشتار مدنظر است ، مقايسه اي است ميان آراي يکي از نحله هاي الهياتي معاصر غرب ، به نام «الهيات گشوده »، که مدافع تصوير شخص وار از خداوند است با تصويري که علامه طباطبايي به عنوان نمايندٔە معاصر فلسفۀ اسلامي از خداي متعال به دست ميدهد.
١. قاعدٔە «واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جميع الجهات » به باور علامه ، وجوب وجود از آنجا که طارد هرگونه نقص و عدم است ، اقتضا ميکند که واجب تعالي از تمام جهات ، واجب الوجود باشد؛ يعني تمام کمالات وجودي و از جمله صفات کمالي شخص وار را به نحو ضرورت دارا باشد، چراکه در غير اين صورت ، ذات الهي فاقد صفات کمالي خواهد بود که به معناي استقرار عدم کمال در ذات خداوند است و نتيجۀ اين فرض ، پذيرش ترکيب و نفي بساطت ، غنا و وجوب از خداست ، زيرا معنايش آن است که خداوند براي اتصاف به کمال ، به امر ديگري نيازمند باشد تا کمال را به ذات الهي ضميمه کند و او را واجد کمالي خاص گرداند [١١، ص ٢٣ و ١٩، ص ٥٦].