خلاصه ماشینی:
در واقع برپایی مؤسسات آموزشی بروندانشگاهی (پرسش، رخداد تازه، اشراق و خیلیهای دیگر) از نیمۀ دوم دهۀ هشتاد به بعد، نتیجۀ سامانیابیِ نهادیِ گفتارها و سوژههایی بود که پیش از این در حوزۀ عمومی چرخ میخوردند و هرچند در نهایت برای بیان خود راه و روشی مییافتند و کمتر یا بیشتر توزیع میشدند و مخاطبان خود را پیدا میکردند، اما استقرار سازمانی مطمئنی نداشتند و عمدهترین مجرای ارتباطشان با جامعه یا عرصۀ نشر بود، از کتاب تا روزنامه و نشریه، و یا تریبونهایی که جنبش دانشجویی هرازگاهی در اختیارشان میگذاشت.
مؤسساتی که درگیر دورههای آموزشی فنی و مهندسی یا هنر و ادبیات هستند به اعتبار اینکه فن، مهارت یا تکنیکی را آموزش میدهند که به اتکای آن احیاناً میتوان در بازارِ رقابتیِ کار، برای خود شغلی دست و پا کرد، شهریههای گزافی از دانشجویان خود دریافت میکنند که دستکم دو برابرِ – و اغلب بیشتر از این – شهریۀ مؤسسات علوم انسانی و اجتماعی است که آنچه آموزش میدهند در نهایت آنقدرها به کار شغلیابی نمیآید و فن و مهارتی نیست که بتوان مستقیم و بیواسطه آن را به کار گرفت.
ه) در قیاس با افول حاد و چشمگیر کیفیت کلاسهای درس دانشگاهی که به نوبۀ خود یکی از بحرانهای دامنگیر دانشگاه در ایران معاصر است، کلاسهای این دست مؤسسات اغلب با جدیت و پویایی دنبال میشوند، پویایی و جدیتی که اگر در کار نباشد در نهایت کلاس را عملاً به تعطیلی میکشاند، و همین امر اختلاف آنها با دانشگاه را برجسته میکند.