خلاصه ماشینی:
بانوی آواز ایران فروغ شیخی بیشاز نود سال از روزهایی که برای اولینبار روز جهانی زن به رسمیت شناخته شده است میگذرد.
دخترک آنچنان در خودش غرق است که فراموش میکند پیشدرآمد تصنیف کی تمام میشود.
تار را از نوازنده میگیرد،کاسه آن را بر روی قلبش میفشارد و با محبت از دخترک میپرسد: اسم شما چیه؟ دختر که نفس نفس میزند آرام میگوید:قمر آواز هم میتوانی بخوانی؟ بله!
مضراب را از روی سیمها برمیدارد و به قمر میگوید:بخوان!و او آواز سر میدهد: جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف میشکند بازارش آنقدر برایش کف میزنند که عروس و داماد میرنجند.
سپس دو کمپانی دیگر به نام پلیفون و بدافون نیز برای ضبط صدای قمر به ایران آمدند.
کسی نمیداند که غروب قمر از چه زمانی آغاز شد و آن زمانی بود که آواز خوش و رسایش بیطنین شد و این ظلمی است که طبیعت به بخشایندهترین انسانها روا میدارد.