چکیده:
سیفاله فضلالهی قمشی/ استادیار گروه «علوم تربیتی»، دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد قم mehdy.u@gmail.com
مهدی یوسفی/دکتری فلسفه تعلیم و تربیت گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد قم mehdy.u@gmail.com
دریافت: 16/04/1397 - پذیرش: 19/09/1397
چکیده
«قومنگاری» یکی از روشهای پژوهش کیفی است که از گذشته کاربردهای فراوان و در علوم انسانی، استفادههای گستردهای داشته است تا پژوهشهایی ژرف و عمیق در حوزه این علوم انجام گیرد. این روش پژوهش، بر اساس درگیری مستقیم و بسیار نزدیک با موضوعات مورد پژوهش و کسب اطلاعات دست اول و خالص از این موضوعات بنا شده و بر حضور پررنگ پژوهشگر در میانة میدان تاکید دارد. این روش کیفی پژوهش، به تبیین پیچیدهترین موضوعات فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و دینی، ریشهیابی مشکلات پنهان در کلاسهای درس و دلایل زیرساز این مشکلات با استفاده از «قومنگاری» و... میپردازد از این رو، پژوهشگر دغذغههای پژوهشی خود را در کشوری آفریقایی و در سر کلاس یکی از روستاهای این کشور پی گرفته، با استفاده از «قومنگاری» به ترسیم کلاسهای درس این مدرسه و جریان آموزشی رایج در آن پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر فرهنگ خاص حاکم بر این مدرسه و روستاهای اطراف آن و بیانگر این است که فرهنگ آموزشی هر مدرسهای ممکن است به شدت وابسته به زمینة خاص آن جامعه و فرهنگ بوده و با دیگر مناطق تفاوت داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
ازاين رو، اين موضوعات را بايـد بـا روش هـاي کيفـي و در نظـر گـرفتن مختصات خاص انسان ها بررسي کرد تا از تهي شدن اين مفاهيم و خلط شدن آن با ديگر مفـاهيم جلـوگيري کـرد؛ مثلا، وودز(Woods) اشاره دارد که استفاده از اين روش هاي کيفي و توانايي برجستۀ آنهـا در مقايسـه بـا روش هـاي کمي به پژوهشگران آموزشي اجازه داده است تا لايه هاي بسيار پنهان و ناپيداي کلاس هاي درس را بشکافند و پـي به کاستيها و مشکلاتي ببرند که هيچ گاه پيش از اين ، از آنها با خبر نبوديم و بيتفاوت از کنار آنها ميگذشتيم ؛ زيـرا جنس اين مفاهيم متفاوت از مفاهيم تجربي است و با روش هاي کمي قابل رديابي و کشف نبـود (وودز، ٢٠٠٥، ص ٢٠٥)؛ شهيد مطهري، به عنوان يکي از بزرگ ترين انديشمندان تاريخ معاصر ايران ، بـه ايـن موضـوع توجـه کـرده و اشاره نموده که انسان و دنياي وي به اندازه اي از پيچيدگي برخوردار اسـت کـه وقتـي يکـي از دانشـمندان اروپـايي سخن از دنياي ناشناختۀ انسان و ويژگيهاي خاص آن سخن به ميان آورد، اين مبحث مورد توجـه فـراوان و قبـول ديگر انديشمندان حوزه هاي انساني قرار گرفت (مطهري، ١٣٦٤).
از اين روش ، هم در ايران و هم در ديگر نقاط جهان ، در طول سال هاي گذشته استفادة فراواني شده و نـوآوريهـاي فراواني بدان افزوده گشته است ؛ مثلا، پژوهشگراني همچـون فاضـلي و طالبيـان (١٣٩١)، نـادري و بيـات (١٣٩٥)، ايمـاني (١٣٨١)، نفيسـي (١٣٩٠)، ريلـز(Riles) (٢٠١٢)، کارسـپکن و والفـورد (Carspecken and Walford) (٢٠٠١)، فــريمن (Freeman) (٢٠١٥)، لامبــک (Lambek) (٢٠١٦)، نيبــورگ (Neiburg) (٢٠١٦)، وودز (٢٠٠٥)، ايتيــانو و مويــا(Ethnography) (٢٠١٥)، اوزندوســکي(Uzendoski) (٢٠١٢)، ژنــگ (Zheng) (٢٠٠٩)، ننســل (Nensel) (٢٠٠١)، گريمشا و راودز(Grimshaw and Ravetz) (٢٠٠٥)، هـاين (Hine) (٢٠٠٠) و ديکـز(Dicks) و همکـاران (٢٠٠٥) روش قوم نگاري را در کارهاي خويش به کار گرفتند و پژوهش هايي ماندگار انجام دادند.