چکیده:
مسکویه رازی بیش از نیمی از عمر خود را در دستگاه حکومت آلبویه گذراند. او دغدغۀ شکوفایی تمدّن اسلامی را داشت. مسئلۀ او چیستی و چگونگی تحقق جامعۀ متمدّن است و در قالب پنج گام، فرایند تحقق جامعۀ متمدن را در آثار خود به تصویر کشیده است: در گام نخست، تعاون و مشارکت اجتماعی را بنیادیترین مفهوم برای یک جامعۀ متمدن دانسته و بر اساس این مفهوم پایه، از امکانناپذیریِ تحقق سعادت در بیرون از اجتماع سخن میگوید؛ در گام دوم، زیربنای این مفهوم را در نیازهای طبیعی انسان جستوجو میکند و زمینهای برای طرح نظریۀ اخلاقیِ قانون طبیعی آماده میکند؛ در گام سوم، از دو عامل دین و خرد جمعی برای فعلیت بخشیدن به خصلتِ طبیعی تعاون، سخن گفته و با تبیین کارکردهای دین، تأثیر آموزههای دینی بر تقویت مؤانست و مشارکت و در نتیجه، همبستگیِ اجتماعی را تبیین کرده است؛ در گام چهارم، غایات نهایی و میانی را برای تعاون اجتماعی مشخص کرده است؛ و در گام پنجم، برای تحقق این غایات، ساختار حکومت عادلانه و سازوکار نظارت بر حکومت برای رساندن جامعه به غایت نهایی را در قالب قوانین دین و پرسشگریهای آزاداندیشانِ خیرخواه پیشنهاد میکند. این مقاله با روش تحلیلی و استنادی، ضمن تبیین این پنج گام، به فرایند تحقق جامعۀ متمدن و نسبت آن با اخلاق در نگرش مسکویه رازی پرداخته و به تناسب بحث، تمایز رهیافت اخلاقی وی با ارسطو را تبیین کرده است.
Miskawayh spent more than half of his life in the Buyid government. He was concerned about the flourishing of Islamic civilization. His question is what and how civilized society is to be realized, and he has illustrated, in a five-steps, the process of realization of civilized society: In the first step, he considered co-operation and social participation as the most fundamental concept for a civilized society, and based on this basic concept, Speaks of the impossibility of the realization of the happiness outside of society; In the second step, he explores the underlying concept of this concept in the natural needs of man and provides a context for the development of the moral theory of natural law; in the third step, Miskawayh discusses the two factors of religion and communal reason for actualization of the natural character of cooperation, and ,by explaining the functions of the religion, he has illustrated the influence of religious teachings on the strengthening of manners and participation, and thus social cohesion; in the fourth step, he has delineated the final and intermediate ends for social cooperation; And in the fifth step, to accomplish these ends, he proposes a just government structure and a mechanism for oversighting the government to bring society to an ultimate end in the form of religious laws and benevolent free questioning. This paper, by analyzing and citing, beside explanation of these five steps, explores the process of realizing the civilized society and its relation to ethics in Miskawayh's attitude, and it has explained the difference of Miskawayh's moral attitude with Aristotle.
خلاصه ماشینی:
مسئلۀ او چيستي و چگونگي تحقق جامعۀ متمدن است و در قالب پنج گـام ، فرايند تحقق جامعۀ متمدن را در آثار خود به تصوير کشيده است : در گام نخست ، تعاون و مشـارکت اجتماعي را بنيادي ترين مفهوم براي يک جامعـۀ متمـدن دانسـته و بـر اسـاس ايـن مفهـوم پايـه ، از امکان ناپذيري تحقق سعادت در بيرون از اجتماع سخن مي گويد؛ در گام دوم ، زيربناي اين مفهـوم را ِدر نيازهاي طبيعي انسان جست وجو مي کند و زمينه اي براي طرح نظريۀ اخلاقي قانون طبيعي آمـاده ِمي کند؛ در گام سوم ، از دو عامل دين و خرد جمعي براي فعليت بخشيدن به خصلت طبيعي تعـاون ، ِسخن گفته و با تبيين کارکردهاي دين ، تأثير آموزه هاي ديني بـر تقويـت مؤانسـت و مشـارکت و در نتيجه ، همبستگي اجتماعي را تبيين کرده است ؛ در گام چهارم ، غايات نهايي و مياني را بـراي تعـاون ِاجتماعي مشخص کرده است ؛ و در گام پنجم ، براي تحقق اين غايات ، سـاختار حکومـت عادلانـه و سازوکار نظارت بر حکومت بـراي رسـاندن جامعـه بـه غايـت نهـايي را در قالـب قـوانين ديـن و پرسشگري هاي آزادانديشان خيرخواه پيشنهاد مي کند.
نگاه غايت گرايانه : در گام چهارم ، مسکويه که پيش از اين بر مبناي طبيعت انسـان ، تعاون را عنصر بنيادين در سعادتمند شدن جامعه دانسته و دو عامل ديـن و خـرد جمعـي را براي فعال کردن آن مشخص کرده بود، غايت و هدفي را براي ايـن ميـل و و شـوق طبيعـي تعيين ميکند تا نشان دهد ظرفيت هاي طبيعي نهاده شده در وجود انسان ، بي حکمت نيستند، ِ بلکه همواره غايتي را دنبال ميکنند.