چکیده:
طریقت نقشبندیه در بخارای سده هشتم هجری قمری، در بستر سنت صوفیانه خواجگان شکل گرفت و تاکنون همچنان به عنوان طریقتی زنده، فعال و جهانی به حیات خود ادامه داده است. بهرغم رویکرد غیرسیاسی شیوخ خواجگان، نقشبندیه در دوره تیموری پا به میدان سیاست گذاشت. پژوهش حاضر به چرایی و چگونگی ورود شیوخ نقشبندی به عرصه سیاست در دوره تیموری پرداخته است. بنابر یافتههای این پژوهش، ارتباط تنگاتنگ بهاءالدین نقشبند، پایهگذار این طریقت، با علمای دینیِ پرنفوذ در حوزه سیاست، پای شیوخ نقشبندی را به عرصه سیاست گشود. رقابت مدعیان قدرت پس از مرگ شاهرخ تیموری، زمینه فعالیت بیشتر طریقت رو به رشد نقشبندیه را فراهم کرد، زیرا پیشوای وقت آنان، خواجه عبیدالله احرار، خود شیخی ملاک و پر نفوذ در میان تیموریان بود.
The origin of the Naqshbandi order can be traced to the Sufi tradition of Khojagan in Transoxiana. This order has continued to live as an active and universal one. In spite of the apolitical approach of the Khajagan, Naqshbandi's Sheikhs gradually entered into politics during the Timurid era. The aim of the present research is to find out why and how Naqshbandi's sheikhs has entered into politics during this period. According to the findings of this study, the close connection of Baha'addin Naqshband, the eponym of the order, with influential religious scholars, opened the line of Naqshbandi's sheikhs to politics. Moreover, the struggles of the Timurid princes over power after Shahrokh's death, increased the activity for the growing order of Naqshbandiyah, especially since Ahrar, the active Naqshbandi Sheikh at that time, was an influential figure among the Timurid.
خلاصه ماشینی:
شیوخ نقشبندی و سیاست در دوره تیموری (با تأکید بر عملکرد سیاسی عبیدلله احرار) محمدعلی کاظم بیکی ١، محسن معصومی ٢، علی آرامجو٣، سیزدیکاوا ژیبک ساپاربیکوونا 4 (دریافت مقاله : ٩٧/١٠/١٦ ـ پذیرش نهایی: ٩٨/٠٢/٢٩) چکیده طریقت نقشبندیه در بخارای سـده هشـتم هجـری قمـری، در بسـتر سـنت صـوفیانه خواجگان شکل گرفت و تاکنون همچنان به عنوان طریقتی زنـده ، فعـال و جهـانی بـه حیات خود ادامه داده است .
اگر چه برخی از اصول اعتقادی یازده گانه خواجگان که هشت مـورد از آنهـا منسـوب بـه غجدوانی است ، اصل «خلوت در انجمن » میتواند به مثابه مشوق باورمنـدان ایـن جریـان صوفیانه به حضور فعال در جامعه در نظر گرفته شود، اما شاهد کافی بـرای تأییـد اینکـه اساسا این اصول را او مطرح کرده و بیانگر دیدگاه اوست ، در دست نیسـت .
١. موضوع انتساب اصول یازده گانه مذکور در متون نقشبندی به دو شخص خاص یعنی غجدوانی (هوش در دم، نظر بر قدم، سفر در وطن ، خلـوت در انجمـن ، یـادکرد، بازگشـت ، نگـاه داشـت ، یادداشـت ) و بهاءالدین نقشبند (وقوف عددی ، وقوف زمـان ، وقـوف قلبـی ) بـدون هـیچ تردیـدی از طـرف بیشـتر پژوهشگران پذیرفته شده است (برای نمونه نکـ : طـاهری عراقـی ، مقدمـه قدسـیه ، ٥٤؛ Algar, The ١٤ ,Weismann ;١٣٣ ,Naqshbandi Order)؛ حال آنکه در متون نقشبندی شواهد کافی برای تأیید این ادعا وجود ندارد.
مطالعه قابل توجهی نیز درباره جنبه های سیاسی حیات خواجه عبیـدلله احـرار، شـیخ مشـهور نقشـبندی و کنش های او در این حوزه انجام شده است ؛ به عنوان نمونه ، گراس ٣ در آثار متعـدد خـود درباره شیخ مذکور، به چگونگی ورود او به میـدان سیاسـت نیـز پرداختـه اسـت (ادامـه مقاله ).