خلاصه ماشینی:
"»7 این اثر کاظمزاده ایرانشهر8-که برای اولین بار در تئاتر ایران-ظرفیت نمایشی شاهنامه را در قلمرو نمایشنامه- نویسی عیان میکند نسبت به سایر نمایشنامههای همزمانش از شانس بیشتری برای اجرا برخوردار شده بود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) اشعاریکه با موزیک خوانده میشود زال همه کاخ رودابه مهر منست زمینش چو گردان سپهر منست شب و روز روشن روان من اوست دل و جان و هوش و توان من اوست نخواهم بدن زنده بیروی اوی جهانم نیرزد بیک موی اوی رودابه دلم از غم و رنج دیوانه کشت خرد دور شد عشق فرزانه گشت ستاره شب تیره یار منست من آنم که دریا کنار منست برنجی رسیدستم از خویشتن که بر من بگرید همه انجمن سرود می بند 1 کنون خورد باید می خوشگوار که میبوی مشک آید از جویبار همه بوستان زیر برگ گلست همه کوه پر لاله و سنبلست می اندر قدح چون عقیق بمن به پیش اندرون لاله و نسترن نخسبد همی بلبل و هر زمان چو بر گل نشیند کشاید زمان: هوا پر خروش زمین پر ز جوش خنک آنکه دل شاد دارد بنوش بند 2 زمین باغ گشت از کران تا کران بنفشه گل و سنبل و ارغوان بزیر گل اندر همی میخوریم ندانیم کاین باده تا کی خوریم چو شادی بکاهی بکاهد روان خرد گردد اندر میان تا توان نگاه کن سحرگاه تا بشنوی ز بلبل سخن گفتن پهلوی: هوا پرخروش،زمین پر ز جوش خنک آنکه دل شاد دارد بنوش سرود پهلوانان کنون خیز تا سوی ایران شویم بیاری بنزد دلیران شویم جهانرا همه سوی داد آوریم چو از نام دادار یاد آوریم که گردون نگردد بجر بر؟؟ با باز گردد کلاه مهمی شهی همچو شه کیقباد از جهان نباشد کس از آشکار و نهان که جاوید بادا چنین روزگار برومند بادا چنین شهریار کتابشناسی نمایشنامههای اقتباس شده از شاهنامه که به چاپ نرسیده است اداره فرهنگ استان اول."