چکیده:
مفهوم «صورت زندگی» یکی از مهمترین مفاهیم در فلسفه ی متاخر ویتگنشتاین محسوب میشود. اصطلاحی که به اذعان خود وی یکی از پر ابهامترین مفاهیم فلسفه ی او است. مقاله ی حاضر به تبیین نقش ویژه و مبنایی مفهوم صورت زندگی به عنوان سنگ بنایی برای تمامی فلسفه ی متاخر ویتگنشتاین میپردازد، نقشی که تاکنون توجه چندانی از جانب ویتگنشتاین پژوهان به خود جلب نکرده است. به نظر نگارندگان، توصیف صورت زندگی به عنوان شرط امکان زبان میتواند به برخی شبهات موجود در باب فلسفه ی متاخر ویتگنشتاین اعم از رفتارگرایی، در افتادن به نسبیت عام زبانی و فروکاست تمامی امور واقع به زبان پایان دهد. در این پژوهش با بررسی موضعگیری ویتگنشتاین متاخر در برابر تبیین فلسفی به طور عام و نظریه ی تصویری زبان به طور خاص و تحلیل مفصل مفهوم صورت زندگی در متن آثار متاخر وی، سعی در اثبات نقش مبنایی این مفهوم در زمینه ی فلسفه ی پسین ویتگنشتاین نمودهایم. در انتها با بررسی انتقادی تفاسیر چهارگانه ی شارحین از مفهوم صورت زندگی، امکان ارائه ی تفسیر پنجمی با عنوان «تفسیر پدیدارشناختی» از سوی نگارندگان گشوده میگردد.
“Form of life” is considered one of the most significant concepts in Wittgenstein's later philosophy. This term is one of his most ambiguous philosophical concepts. This paper tries to explain the specific and fundamental role of “form of life” as a cornerstone for the whole of Wittgenstein's later philosophy; a role that has not attracted much attention in Wittgenstein scholarship. From the author's perspective, describing the form of life as a condition for the possibility of language can put an end to some of the challenges in Wittgenstein's later philosophy such as Behavioralism, being trapped in general linguistic relativity and the reduction of all reality to linguistic principles. This study attempts to prove the fundamental role of this concept by studying Wittgenstein’s later position toward philosophical explanation in general and pictorial theory of language in particular, and by analyzing in detail the concept of form of life in his later works. Finally, the authors will provide a possible fifth path entitled “Phenomenological Interpretation” through a critical analysis of the four existing interpretations on the concept of form of life.
خلاصه ماشینی:
به نظـر او، هـر گونـه نظـام فلسـفي _ اعـم از ايدآليسـم ، واقـع گرايي و يـا حس گرايي _ در مقام تحليل داده ها و امور واقع ، زباني جديد ابداع ميکند، اما مشکل دقيقا از آنجـا آغـاز ميشود که اين نظام هاي فلسفي در مقام تبيين و با توهم کشف واقعيت و يـا صـدور يـک نظريـه ٔ فلسـفي جديد، به جاي اثبات يا انکار گزاره هاي ناظر به امور واقع ، تنها همان بـازي هـاي زبـانياي را کـه خـود در سپهري خارج از زبان عمومي ابداع کرده انـد، رد يـا اثبـات مـيکننـد (ويتگنشـتاين ، ۱۳۹۳، ص ۴۰۲؛ ودبرگ ، ۱۳۹۲، ص ۴۰۶؛ ٧٠ .
البته ، بايد توجه داشت که ويتگنشتاين منکر هر گونه استفادٔه تصويري از زبان در جريان فهم واقعيـت نيست ، بلکه به باور او حتي اگر بخشي از فعاليت هاي زباني ما (نـه مطلـق آن هـا) جنبـه ٔ تصويرسـازي از واقعيت داشته باشند، خود اين تصاوير و چگونگي به کار گيري ما از آن ها، به صورت هـاي زنـدگي و فهـم ما از اين صورت ها وابسته است (٥٦ .
2. form of life صورت زندگي ، به نظر ويتگنشتاين ، اجماع ضمني رفتار زباني و غير زباني ، فرض ها، رويه هـا، سـنن ُ و تمايلات طبيعي است که انسان ها به مثابه موجودات اجتماعي در آنهـا سـهيم اند و از ايـن رو، در زبـاني که به کار مي رود، به منزله ٔ «پيش فرض » تلقي مـيشـود.
into Persian as: Rahnamai bar Pazhouhesh-ha-i Falsafi-i Wittgenstein (a guide to Wittgenstein’s philosophical investigations), by Iraj Qanuni.