چکیده:
این پژوهش با اعتقاد به ضرورت بومیسازی علوم سیاسی و با هدف غنای نظری این الگوی بومی و بر مبنای هرمنوتیک اندیشهشناسانه اسکینر رابطه عقل و سیاست در منظومه معرفتی جوادی آملی را میکاود و با فرض استواربودن سیاست در نظر وی بر بنیادهای عقلانی و فروریختن آن در صورت قطع ارتباط با عقل، این موضوع را تبیین میکند. در نظر جوادی آملی، عقل مفتاح و مصباح تمام مراتب سیاست است و گستره وسیعی از سیاست را در بر میگیرد. تمامی پرسشهای اساسی سیاست، از جمله مشروعیت حکومت، کیستی حاکم، غایت حکومت و سیاست، وظایف حکومت، آرمانشهر ترسیمشده، ویژگیهای کارگزاران سیاسی، پیوند دین و سیاست، تشخیص مصالح جامعه و نحوه مدیریت سیاسی، در اکثر وجوهش با عقل همگرا است و در صورتی که عقل گوشهنشین عرصه سیاست شود سیاست نیز کاراییاش را ازدست خواهد داد.
Believing in necessity of localizing politics and aimed at theoretical enriching of local model, the current research intends to investigate the relationship between reason and politic in epistemology of Ayatollah Javadi Amoli on the basis of ideonomy hermeneutic theory of skinner. Assuming that in Javadi Amoli’s view, politic is established on pillars of reason and if not, it is spoiled; this study has delved into his views concerning this issue. The findings of this study show that in the view of Javidi Amoli enlightens and guides all levels of politics and encompasses an extensive arena of politic. It is concluded that all dimensions of politic including legitimacy of government, the attributes of governor, the objectives of government and politic, the duties of government, the envisioned utopia, attributes of political agents, union of religion and politic, identifying interests of society and quality of political management converge with reason. So, politic divested of reason is not efficient.
خلاصه ماشینی:
به نظر مي رسد فهم درست عقلاني کردن سياست در حوزه انديشه سياسي اسلام نيز با توجه به تاريخ طولاني موافقت و مخالفت هايي که به ويژه در عرصه ارتباط عقل و نقل ، يا عقل و شرع و به تبع آن عقل و سياست مبتني بر شرع ، از گذشته هاي دور بين متفکران مسلمان بوده است هنوز نيازمند تحقيق و تفحص جدي است .
اين پژوهش با اعتقاد به ضرورت بومي سازي علوم سياسي به معناي کاوش و جست وجو در متون فلاسفه ، علما و انديشمندان اسلامي و ايراني ، به ويژه علماي شيعه ، و استخراج حوزه هاي سياسي آن و با هدف مطرح کردن جزئيات و غني ترکردن اين الگوي بومي ، رابطه عقل و سياست را در منظومه معرفتي جوادي آملي مي کاود.
تعبير از «ولايت فقيه » به ولايت فقاهت و عدالت و بررسي مسائلي از کلام جديد همچون انتظار بشر از دين ، تفحص در نظريه انسان شناسي وي با تعريف انسان به حي متأله و نگاه وي به روش تشکيل جامعه سياسي بر مبناي مستخدم بالطبع بودن انسان ، منظومه فکري بکري پيش روي ما گشوده است که مي تواند با عنايت به نقش برجسته عقل در نظريه پردازي وي، در بازخواني ، بازسازي و تکميل نظريه ولايت فقيه و راه گشايي براي انديشه سياسي اسلام کمک شاياني کند.
يافته هاي اين تحقيق حکايت از آن دارد که جوادي آملي با مطرح کردن سياست متعاليه بر مبناي حکمت متعاليه ، انديشه سياسي خويش را بيان کرده است .