چکیده:
بحث از عقلانیت دین یکی از مهمترین مباحث در حوزه دین پژوهشی به شمار میآید. بعضی قائل به عقلانیت حداکثری بوده و تکتک آموزههای دینی را مستقیماً قابل اثبات منطقی دانستهاند. دقیقاً در نقطهی مقابل، دیدگاهی است که معتقد است سنجش گزارههای دینی با عقل، تقابل با ایمانگروی داشته و دینداری هیچ سنخیتی با عقلگروی ندارد. بعضی نیز در عین اعتقاد به اثباتپذیری برخی از گزارههای دینی، آنها را نقدپذیر دانستهاند. در این مقاله بر اساس نظریهی ادراکات حقیقی و اعتباری علامه طباطبایی و تقسیم گزارههای دینی به نظری و عملی، عقلانیت هر یک از این دو بخش را به صورت مجزا بررسی کرده و دین را در هر دو بخش حکیمانه دانستهایم. عقلانیت گزارههای نظری از آنجا که تحت ادراکات حقیقی طبقهبندی میشوند، به اثباتپذیری منطقی آنها است. امّا گزارههای عملی اگرچه بهخاطر اعتباریبودن از تیررس برهان خارجند؛ ولی این بهمعنای عدم معقولیت آنها نیست؛ چرا که معقولیت آنها وابسته به غایات معقولی است که بر آنها مترتب میشود.
خلاصه ماشینی:
اشکال وارد بر هر سه دیدگاه بالا این است که در آنها همه ی بخشهای دین از یک منظر مورد ارزیابی قرار گرفته و تفکیکی بین گزاره های نظری و عملی دینی صورت نگرفته است ؛ حال آنکه عقلانیت در هر یک از این دو بخش ممکن است واجد معنایی متفاوت باشد.
٤- ادله ی عقلانیت گزاره های نظری دین برای اثبات نظریه ی مختار، ادله ی گوناگونی وجود دارد که در زیر به برخی از مهمترین آنها در ذیل اشاره می شود: ١) گزاره ها و باورهایی که اساس دین و پایه های باورهای دینی را تشکیل میدهد، عملا به صورت مستقیم از طریق عقل و استدلال های منطقی به اثبات رسیده است .
عقلانیت گزاره های عملی و ادراکات اعتباری در این نیست که بتوان آنها را منطقا و توسط مقدمات عقلی کشف نمود، بلکه عقلانیت آنها را اولا باید در هدف و غایت آنها جستجو نمود و ثانیا در این که آیا اعتبارات مذکور عملا موجب تحصیل آن غایات و مقاصد میشود یا خیر؟ چه بسیار اعتباراتی که بر اساس نیازهای واقعی بشر اعتبار نشده و به همین دلیل غایت آنها امری معقول و پسندیده نیست و چه بسیار اعتباراتی که اگر چه بر اساس فهمی درست از نیازهای انسان و در راستای رسیدن به اهداف و غایات متعالی جعل شده اند، ولی نوع اعتبار آنها به گونه ای است که موجب تحصیل آن غایات و دواعی نمیشود.