چکیده:
کتاب خاورمیانه از فروپاشی تا نظمیابی نوشتۀ محمد ایوب تلاش کرده است تا به خاورمیانة عربی ازمنظر تاثیر بهار عربی در فروپاشی و ثبات دولت بپردازد. نویسنده معتقد است آنچه بهنام بهار عربی شهرت یافته یک پدیدة واحد و منسجمی نبوده، بلکه ناآرامیهایی بوده که بهطور گسسته و منطبق با شرایط ملی هریک از کشورهای عربی بهوقوع پیوسته و حتی پس از گذشت زمان کوتاهی معلوم شده که سرابی گمراهکننده بیش نبوده و با بازگشت رژیمهای خودکامه و بهحاشیهراندن جنبشهای دموکراتیک در هریک از این مناطق یا فرورفتن در باتلاق بیثباتی و تجزیة برخی کشورهای این منطقه درنهایت به سرخوردگی اسلامگرایان میانهرو انجامیده است و بیم آن میرود که اینان به گروههای افراطی بپیوندند و فروپاشی دولت در منطقه و نظم و ثبات در صحنۀ بینالمللی را دامن بزنند. این مقاله در تلاش است تا با ارزیابی این کتاب، ﻋﻼوهﺑﺮ ﻧﻘﺎﻳﺺ ﻣﺤﺘﻮاﻳﻲ، ﻧﻘﺎط ﻗﻮت و ﺿﻌﻒ اﻳﻦ اﺛﺮ را در زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی ﺷﻜﻠﻲ، ﻧﮕﺎرﺷﻲ، و ویرایشی و همچنین در ﺗﻮﺿﻴﺢ، ترجمه، و معادلیابی و منابع و ارجاعات ﻛﺸﻒ و آﺷﻜﺎر ﻛﻨﺪ و ﺑﺮای ﺑﺎزﻧﮕﺮی در ﭼﺎپ ﺑﻌﺪی ﻛﺘﺎب توصیه کند.
The book “Will the Middle East Implode”, written by Mohammed Ayoob, has tried to address the Arab Middle East in terms of the Arab Spring’s impact on the collapse and stability of the state, and believes that what is known as the Arab Spring rather than a single and coherent phenomenon, was unrests taking place discretionary and in accordance with the national circumstances of each Arab state that later turned out to be a misleading mirage and with the return of authoritarian regimes and the marginalization of democratic movements in some, or in the swamp of instability and fragmentation of others. This has eventually led to the frustrations of moderate Islamists, and they will join the radical groups and eventually lead to the collapse of the statehood in the region, and later, it will culminate in order and stability in the international stage. This paper is an attempt to critically review the book to discover its strengths and weaknesses in terms of shaping, writing, as well as explaining, translating, comparing, and referring resources and references.
خلاصه ماشینی:
درايـن بـاره درايسـدل و بليـگ (١٣٨٣: ٢٠)، قاليباف (١٣٨٨)، و برخي ديگر اين احتمال را مطرح کرده اند که اصطلاح خاورميانـه از اواسـط قرن نوزدهم در ادارة امور مربوط به هندوستان در وزارت خارجـه اسـتفاده شـده باشـد، امـا استفادة گستردة آن در عرصۀ بين المللي بـه آلفـرد تـاير ماهـان ، استراتژيسـت و جغرافـيدان آلماني، که در استخدام نيروي دريايي ايالات متحده بود و به سال ١٩٠٢ م بازميگردد کـه در مقالۀ خود در همـين سـال بـا عنـوان «خلـيج فـارس و روابـط بـين الملـل » منطقـۀ اطـراف خليج فارس را «خاورميانه » ناميد و تأکيد کرد اين منطقه پس از کانال سوئز مهم ترين گذرگاه روسيۀ تزاري براي تسلط بر هندوستان بوده و بريتانيا بايد اين گذرگاه را نيز سد کند.
(Stone 1966: 159-164; Hunter 1940: x; Neumann 1949: 333-334) يکي از آثاري که در حوزة روابط بين الملل و به ويژه دربـارة خاورميانـه و مسـئلۀ ثبات و تغيير و زمينه هاي داخلي و نقش قدرت هاي منطقـه اي و جهـاني در حفـظ يـا فروپاشي آن به چـاپ رسـيده کتـاب آيـا خاورميانـه از درون متلاشـي خواهـد شـد؟ (Will the Middle East Implode) نوشتۀ محمد ايوب است که به زبان انگليسـي در مـارس ٢٠١٤ ازسوي انتشارات پوليتي به چاپ رسيد و ترجمۀ اين اثر در فارسي با يک سـال فاصـله در سال ١٣٩٤ و با عنوان خاورميانه از فروپاشي تا نظم يـابي ازسـوي پژوهشـکدة مطالعـات راه بردي منتشر شده است .