چکیده:
موضوع این جستار تحلیل انتقادی گفتمان دو اثر طنزآمیز «دیوان خروس لاری» از ابوالقاسم حالت و «مجموعه آثار محمدعلی افراشته» به کوشش نصرتالله نوح، براساس الگوی ون لیوون (1996م.) است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر قدرتهای حاکم و فرایندهای ایدئولوژیکی دوران پهلوی دوم بر میزان صراحت و پوشیدگی کلام در این دو اثر است. در این مقاله کارگزارانی که در این اشعار طنزآمیز حضور و مشارکت دارند براساس عوامل الگوی ون لیوون چون حذف، تشخصزدایی، مشخصسازی، نامشخصسازی، نامدهی، طبقهبندی، پیوند زدن، جدا کردن، جنس ارجاعی و نوع ارجاعی بررسی میشوند. دلیل انتخاب این دو اثر این است که دیدگاههای این طنزپردازان در دوران پهلوی دوم از آبشخورهای مشترک سیاسی و اجتماعی سرچشمه میگیرد؛ اما آنان ایدئولوژی و گرایشهای متفاوتی نیز دارند. بنابراین وجود مشترکات و مفترقات گوناگون، زمینه مقایسه میان آنها را فراهم میسازد. نتایج این پژوهش نشان میدهد با اینکه هر دو طنزپرداز به پوشیدهگویی تمایل بیشتری دارند و طبقهبندی و تشخصزدایی در اشعار آنان بیشترین بسامد را دارد؛ اما محمدعلی افراشته بر خلاف ابوالقاسم حالت با نامدهی کارگزارانی که بر مسند قدرت قرار دارند و همچنین انتقاد از ارکان اصلی قدرت چون شاه، دربار، روحانیون و نیروهای امنیتی بر صراحت کلام خود افزوده است. محمدعلی افراشته همچنین بهدلیل گرایش سوسیالیستی از عامل جنس ارجاعی برای بازنمایی توده و خلق بیشتر بهره برده است. ابوالقاسم حالت نیز با کاربرد بیشتر عامل نامشخصسازی یعنی ضمایر و صفات مبهم، کلام خود را پوشیدهتر کرده است.
The subject of this research was focused on the Critical Discourse Analysis of two satirical works of “Book of poems of Lari Rooster ” by Abolghasem Halat and “The collection of works by Mohammad Ali Afrashteh”, compiled by Nosratollah Noohian, based on Van Leeuwen's model(1996). This research aimed to examine the influence of ruling powers and the ideological processes of the second Pahlavi era on the explicitness (frankness) and obscurity (inexplicitness) of the word in the two works mentioned. In this article, the actors involved and participating in these satirical lyrics were evaluated based on Van Leeuwen's model components such as exclusion, impersonalization, determination, indetermination, nomination, categorization, association, differentiation, genericization and specification. We chose these works since the views of their satirist authors in the Pahlavi II era emanated from common social and political origins, while at the same time, they had different ideologies and tendencies. Therefore, such various commonalities and differences provide a basis to make comparisons between them. The study results suggested that although both satires are more eager to speak and write in obscurity and vague and classification and depersonalization are highly frequent in their poems, but unlike Abolghasem Halat, Mohammad Ali Afrashteh has enhanced the explicitness and frankness of his words by stating the names of the actors who were in power as well as criticizing the main pillars of power such as the king, royal court, clerics, and the security forces. Due to socialist tendencies, Mohammad Ali Afrashteh has also further used the referential type component to represent masses and people. Abolghasem Halat, with more use of the depersonalization component, namely, pronouns and obscure attributes, has made his word more obscure.
خلاصه ماشینی:
نتايج اين پژوهش نشان ميدهد با اينکه هر دو طنزپرداز به پوشيده گويي تمايل بيشتري دارند و طبقه بندي و تشخص زدايي در اشعار آنان بيشترين بسامد را دارد؛ اما محمدعلي افراشته بر خلاف ابوالقاسم حالت با نامدهي کارگزاراني که بر مسند قدرت قرار دارند و هم چنين انتقاد از ارکان اصلي قدرت چون شاه ، دربار، روحانيون و نيروهاي امنيتي بر صراحت کلام خود افزوده است .
مسأله اصلي پژوهش اين است که مناسبات قدرت و سلطه و فرايندهاي ايدئولوژيکي در دوره پهلوي دوم بر شيوه بازنمايي کارگزاران اجتماعي و ميزان صراحت و پوشيدگي کلام در «ديوان خروس لاري» و «مجموعه آثار محمدعلي افراشته » چه تأثيري داشته است ؛ هم چنين اين امر مشخص شود که کدام يک از اين دو 59 طنزپرداز راه به احتياط بيشتري پيموده است و انتقادات وي صراحت کمتري دارد.
٦٠ اين مقاله به پرسش هاي زير پاسخ ميدهد: - محمدعلي افراشته و ابوالقاسم حالت از کدام يک از عوامل الگوي ون ليوون بيشتر بهره گرفته اند؟ - مناسبات قدرت و سلطه و فرايندهاي ايدئولوژيکي بر شيوه بازنمايي کارگزاران اجتماعي و ميزان صراحت و پوشيدگي کلام در اشعار ابوالقاسم حالت و محمدعلي افراشته چه تأثيري داشته است ؟ فرضيات اين پژوهش بدين شرح است : - در اشعار هر دو طنزپرداز، عوامل پوشيده گويي چون طبقه بندي، تشخص زدايي و مشخص سازي چند موري بسامد بسياري دارد.
با توجه به پرسش اول اين پژوهش ، اين نتيجه به دست آمد که محمدعلي افراشته و ابوالقاسم حالت براي بازنمايي کارگزاران اجتماعي، بيشتر از عوامل پوشيده گويي الگوي ون ليوون در اشعار خود بهره ميگيرند؛ چنانکه دو عامل طبقه بندي و تشخص زدايي در کلام آنان بيشترين بسامد را دارد.