چکیده:
توجه به آثار مختلف الیزابت فریکر درباره توجیه مبتنی بر گواهی نشان میدهد، او با پذیرش جهانبینی مبتنی بر فهم مشترک و معرفی نمونهالگوی گواهی شرایط سهگانهای را با رویکرد درونگرایانه برای موجهبودن باورهای مبتنی بر گواهی برای بزرگسالان لازم میداند. این سه شرط عبارتند از: باور موجه شنونده به تحقق کنش گفتاری گفتن در گواهی، باور موجه به صداقت و صلاحیت گوینده. بعلاوه، فریکر بر اساس تحلیل کنشگفتاری گفتن معتقد است در گفته گوینده باید مخاطبی قصد شده وجود داشته باشد، گوینده باید دستکم بهظاهر، گزارهای را به زبان آورد که به آن معرفت دارد و نیز احتمال دهد شنونده نسبت به آن گزاره جاهل است. او در برخورد با کودکان گواهی را منبع معرفتبخش قلمداد میکند؛ مگر اینکه در بزرگسالی قرینه مثبتی علیه آن بیابند. مقاله حاضر کوشیده است نظریه فریکر را با روشی تحلیلی طرح و بررسی کند. نظریة او در هر دو بخش تعریف گواهی و توجیه و معرفت مبتنی بر گواهی با نقدهایی مواجه است. به عنوان نمونه در بخش تعریف به نظر میرسد فریکر برخی مصادیق گواهی را در نظر نمیگیرد و در نهایت با طرح نمونهالگو تصویری مبهم از گواهی بهدست میدهد. در بخش توجیه و معرفت، برخورد دوگانه او با معرفت در دوره رشد و معرفت در دوره بلوغ، از یک سو، منجر به نتیجهای خلافِ شهود میشود و از سوی دیگر با تصویری واحد از توجیه و معرفت سازگار نیست.
Elizabeth Fricker’s writings on testimonial justification include some contrary ideas. In this paper, we propose Fricker’s theory of justification coherently and explain why she speaks of different ideas and which idea is more compatible with her general theory of knowledge. Fricker proposes three conditions for justification of testimonial beliefs for adults by appealing to commonsense world-picture and defining a paradigm case of testimony: justified belief of using speech act of telling, justified belief of the sincere of testifier and the competence of testifier. The speech act of telling itself requires that for example, testifier at least apparently speaks from his knowledge and thinks that hearer is ignorant of the testimony. We argue that various parts of Fricker’s theory face problems. For example, double standard about children and adults in testimonial justification is against unity of conception of
خلاصه ماشینی:
بعلاوه ، فريکر بر اساس تحليل کنش گفتاري گفتن معتقد است در گفته گوينده بايد مخاطبي قصد شده وجود داشته باشد، گوينده بايد دست کم به ظاهر، گزاره اي را به زبان آورد که به آن معرفت دارد و نيز احتمال دهد شنونده نسبت به آن گزاره جاهل است .
ب ) در کنش گفتاري گفتن ، گوينده ، باور دارد يا احتمال ميدهد که مخاطب او نسبت به گزاره بيان شده جاهل باشد: اين ويژگي برآمده از هدف گفتن است (٥٩٦ :Ibid).
فريکر بر اين باور است که بهترين راه براي فهم اينکه چگونه معرفت از طريق گواهي به نحوي موجه پخش ميشود، توصيف فرايندي است که در نمونه الگو ميان گوينده و شنونده رخ ميدهد و اغلب معرفت بخش قلمداد ميشود (٥٩٣ :a٢٠٠٦ ,Fricker).
فريکر در مقاله «معرفت شناسي گواهي» استدلالي را که براي توجيه مبتني بر گواهي مطرح ميکند، داراي صدق تحليلي ميداند که بر آمده از تحليل کنش گفتاري اخبار (assertion) است (٧٣ :١٩٨٧ ,Cooper &Fricker ) در نتيجه بايد آن را يک استدلال قياسي قلمداد کرد به اين معنا که مقدمات ، مستلزم نتيجه هستند.
فريکر در مقاله «گواهي: معرفت يافتن بر اساس گفته شدن » نيز نتيجه اين توجيه مبتني بر گواهي را «منطقا ضروري» ميداند: در چارچوب محتواي مفاهيم اخبار، صداقت و صلاحيت نسبت به گزاره ز وقتي او [گوينده ] اخبار ميکند که ز و نسبت به ز صادق و باصلاحيت است ، منطقا ضروري است که ز (١١٧ :٢٠٠٤ ,Fricker).