چکیده:
چکیده یکی از موضوعات مهم در فقه اسلامی رابطه عقل و نقل و جایگاه عقل در استنباط احکام است. این پژوهش به دنبال تبیین جایگاه قاعده ملازمه در فقه امامیه و میزان اثرگذاری آن در استنباطهای فقهی است؛ بنا بر این، ضمن اشاره به دو نوع عقل عملی و نظری، این نکته مورد مداقه قرار گرفته است که عقل عملی هم در صغرای گزارهها وجود دارد و هم در کبرای آنها؛ عقل نظری نیز که در کبرای غیر مستقلات عقلی وجود دارد و رابطه بین عقل عملی و حکم شرعی را درک میکند، حکم به ملازمه میدهد. هدف این پژوهش از تبیین جایگاه قاعده ملازمه، بررسی میزان کارآمدی قاعده در استنباط احکام فقهی در برخی تطبیقات آن است که در این پژوهش موارد «به کار بستن حیله شرعی در ربا، فروش سلاح به کفار و فروش مورد وقفی که به ویرانی رسیده و قابل استفاده نیست.» مورد مطالعه قرار گرفته است. این مقاله به روش کتابخانهای و با ماهیت توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است که از دستآوردهای آن میتوان به اثبات کشف علل احکام همچون مصالح و مفاسد نوعی توسط عقل و همسو بودن آن با حکم شرعی در مواردی که عقل با تشخیص مصالح و مفاسد نوعی به کشف علل احکام میرسد، اشاره کرد.
Abstract One of the crucial issues in the Islamic Jurisprudence, or perhaps, the most important one is the relation between Reason (‘aql) and Faith and the status of reason in inferencing Islamic verdict. Therefore, this study aims to illustrate the status of Mulazeme (correlation) rule (Whatever is ordered by reason, is also ordered by faith) in what is conceived by reason and religious verdict. In terms of explaining the origin of Mulazeme rule, this research concerns the Good and Bad, because the base of the Good and Bad in Imamieh is theological perspective of rational Good and Bad which has its own proponents and opponents. Finally, the present study puts Mulazeme rule into practice applying it in issues like religious trick on uses (Reba), selling weapons to infidels, selling the devastated goods in the case of entailment (Vaqf) Following library and descriptive-analytic research methodology, the study has gained theoretical bases proving that reason by itself, can reach the verdict, and the reached-rational verdict has its own religious requirement because it is based on general profits and losses that are not against religion. It is also proven that Mulazeme rule has great efficiency on reaching religious verdicts.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش به دنبال تبيين جايگاه قاعده ملازمه در فقه اماميه و ميزان اثرگذاري آن در استنباط هاي فقهي است ؛ بنا بر اين ، ضمن اشاره به دو نوع عقل عملي و نظري، اين نکته مورد مداقه قرار گرفته است که عقل عملي هم در صغراي گزاره ها وجود دارد و هم در کبراي آن ها؛ عقل نظري نيز که در کبراي غير مستقلات عقلي وجود دارد و رابطه بين عقل عملي و حکم شرعي را درک ميکند، حکم به ملازمه مي - دهد.
به طور کلي، از آنجا که حسن و قبح عقلي اشعار به مصالح و مفاسد عموم مردم جامعه و نظام زندگي دارد، شارع نيز حکمي بر خلاف اين نظام عقلاني نميدهد؛ بنا بر اين ، در بين اصوليون سه دليل بر حسن و قبح عقلي ذکر شده است که در اينجا به اختصار به آن پرداخته ميشود: ١ـ با بررسي آداب و سنن موجود در اقوام و ملل مختلف با مذاهب و کيش هاي متفاوت و حتي در ميان کافران ، متوجه اين امر ميشويم که همه انسان ها عدل و ظلم ، صدق و کذب ، ١٣ نيکي و عداوت را بدون هيچ گونه اختلافي در ميابند که خود دالّ بر حسن و قبح ذاتي افعال است ؛ اين در حالي است که اگر حسن و قبح ، شرعي پنداشته شود بايد در چنين شرايطي آن را صرفاً در ميان متدّينان و پيروان اديان بيابيم ، در صورتي که اينگونه نيست و فهم اين امور در ميان کافران و بي دينان مشترک است (مظفر، همان : ٤٠٧؛ سعيديمهر، ١٣٧٧، ج ١: ٣٠٦).