چکیده:
هدف مقالهی حاضر آن است که با نگاهی تحلیلی، چگونگی کاربرد قاعدهکاهی گونهای جغرافیایی را بهعنوان یک «هنرسازه» و جلوهی بومی زبان در غزل معاصر نشان دهد. سوال مقاله این است که انگیزههای غزلسرایان امروز از بهرهگیری از گویش منطقهای و لهجههای محلّی در غزل معیار امروز و اشکال و انواع آن چه بوده است؟ بدنهی اصلی مقاله را تحلیل رویکرد غزلسرایان معاصر به قاعدهکاهی جغرافیایی و نمود جلوههای بومی زبان در قالب کاربرد واژههایی از لهجههای محلّی، مصراعها و ابیات گویشی در غزل رسمی معاصر و درنهایت، غزل محاورهای و گویشی تشکیل میدهد. پژوهش حاضر به روش کتابخانهای و به شیوهی توصیفی- تحلیلی نوشته شده و در پایان این نتیجه رسیده است که ایجاد صمیمیت در مخاطب و هویتبخشی بومی به غزل امروز و از همه مهمتر، رسیدن به نوعی آشناییزدایی از راه گریز از گونهی نوشتاری معیار، به واژگان و ساخت نحوی گفتار و بهویژه گویش محلی، از پیامدهای بهکارگیری عناصر بومی زبان در غزل معاصر است.
Contemporary Sonnet Composers' Approach to Geographical Deviation. Abstract The purpose of this paper is to study how geographical deviation is used as an artistic device in contemporary ghazal and what motivates contemporary poets to use regional dialects. The study includes an analysis of the approach of contemporary poets to the geographical form deviation, using words from dialects in the formal form of ghazal. The present study is a library research and the method of research is descriptive – analytical. It is concluded that, using dilaects and local expressions builds intimacy with the audience and giving local identity to the modern ghazal leading to defamiliarization and avoidance of standard language. Keywords: "Contemporary sonnet"," defamiliarization", "dialect", "form deviation
خلاصه ماشینی:
سوال مقاله اين است که انگيزه هاي غـزل سـرايان امـروز از بهـره گيـري از گويش منطقه اي و لهجه هاي محلي در غزل معيار امروز و اشکال و انواع آن چه بـوده است ؟ بدنه ي اصلي مقاله را تحليـل رويکـرد غـزل سـرايان معاصـر بـه قاعـده کـاهي جغرافيايي و نمود جلوه هاي بومي زبان در قالب کاربرد واژه هايي از لهجه هاي محلـي، مصراع ها و ابيات گويشي در غـزل رسـمي معاصـر و درنهايـت ، غـزل محـاوره اي و گويشي تشکيل ميدهد.
بهـره گيـري از گويش ها و نيز لهجه ها به معني تلفظ هاي يک زبان به شيوه هايي خاص که «عمدتا ريشه در تغييراتي دارند که در تلفظ برخي از واژه ها در برخي مناطق بـه وجـود آمـده اسـت » (تراسک ، ١٣٨٢: ٤٨)، دست مايه ي غزل سرايان معاصر براي ايجاد نـوعي آشـناييزدايـي شده است .
در نمونه هاي زير شاعر فقط فعل را در يک مصراع يـا يـک بيـت از غزلـي رسـمي بـه گونه ي محاوره اي (لهجه ) به کاربرده است ؛ به عبارت ديگـر فعلـي کـه فقـط در گويشـي خاص کاربرد دارد، در غزلي با زبان معيار به کارميرود تا ايجاد نوعي آشناييزدايي کند.
نتيجه گيري قاعده کاهي گونه اي جغرافيايي و کاربرد عناصر بومي زبان ، يکي از شگردهايي است کـه غزل سرايان معاصر، به شيوه هاي مختلف براي آشناييزدايي، از آن بهره جسـته انـد.