چکیده:
کتاب درآمدی بر شاخصهای بانکداری اسلامی تلاشی است ارزشمند برای فراهمسازی زمینههای تحقق هرچه بیشتر بانکداری اسلامی ازطریق توسعة مبانی علمی لازم آن و مانند اغلب آثار علمی، از نقاط مثبتی برخوردار بوده، اما کاستیهایی هم دارد. لذا درجهت برجستهکردن نقاط مثبت و کمک به اصلاح کاستیهای آن، نگارندة این مقاله تلاش میکند با بررسی انتقادی کتاب مزبور بهروش تحلیل ـ توصیفی، ابتدا نقاط مثبت آن و سپس مهمترین نقاط ضعف یا کاستیهای آن را برشمرد. ازجمله نکات قوت کتاب عبارتاند از: الف) پرداختن به موضوع عدالت در بانکداری و شاخصهای تحقق آن، ب) رویکرد انتقادی به فرایند قرضالحسنه در بانکداری ایران و ارائة شاخص اسلامی در این حوزه، ج) نقد سیستم بانکی کشور ازمنظر میزان تحقق ربا، غالباً با رویکرد فلسفی کلامی، و د) نگاه به سایر ضوابط شرعی صحت معاملات (ازجمله غرر) در بانکداری اسلامی. ازسویدیگر، در بیان مهمترین کاستیهای این اثر، میتوان به این موارد اشاره کرد: الف) ضعف در شاخصسازی، ب) عدم ابتنای شاخصها بر مبانی برشمردهشده برای بانکداری اسلامی، ج) نپرداختن به برخی از مهمات ضوابط شرعی معاملات در حوزة بانکداری اسلامی، و د) عمیق نبودن بحثها.
The book “An Introduction to the Indexes of Islamic Banking” aims to pave the way for realizing the Islamic banking system through the development of its scientific foundations. Like many other scientific works, this book has both some positive and negative points which are enumerated in this paper. So, in order to highlight its positive points and help to correct the shortcomings, this paper tends to review the book critically using the analytical-descriptive method. The pros of this book are as follows: Addressing the issue of justice in banking and its indexes, critical approach to the process of interest-free in Iran's banking system and the introduction of an Islamic index in this regard, the critique of the banking system from the point of view of being infected with usury, often based on a philosophical approach and considering other Sharia compliant circumstances in Islamic banking (including jeopardy). On the other hand, the most important shortcomings of the book are as follows: weakness in indexing, noncompliance of indicators with Islamic banking theoretical foundations, no discussion on some of the most important religious rules of transactions in Islamic banking, and no thorough discussions.
خلاصه ماشینی:
١. ٣ پیش گفتار از عنوان کتاب برمی آید که مؤلف و همکاران محتـرم تـلاش مـیکننـد بـه بررسـی و تبیـین شاخص های ارزیابی سیستم بانکی به منظور انطباق یا حتیالمقـدور عـدم ناسـازگاری آن بـا دین اسلام بپردازند و در این راستا در قسمت پیش گفتار (صفحۀ ١٦) ذکر شده است کـه در این کتاب شاخص هایی برای ارزیابی چهار موضـوع : حـذف ربـا، تحقـق عـدالت ، موضـوع غرریبودن یا نبودن قراردادها، و ارزیابی میـزان تحقـق قـرض الحسـنه در نظـام بانـک داری اسلامی ارائه شده است .
. دوم ، در بررسی اصطلاحی «عدالت » در آموزه های اسلامی، با تقسـیم علـوم اسـلامی بـه چهار گروه بالا، ذکر شده است که در علوم اجتماعی اقتصادی اسلامی ، «عدالت » بـه صـورت «اعطاء کل ذی حق حقه » تعریف میشود (صفحۀ ٥٥)، اما مشخص نیست کـه چگونـه و بـا چه منطق و استدلالی چنین تعریفی از عدالت برای این علوم برگزیده شده و تعاریف رقیـب از عدالت کنار گذاشته شـده اسـت و منشـأ ایـن تعریـف و اولویـت از کجاسـت .
اما این که پیش از این اقدام ، تلاش شده است اصل برابری و عدم تبعیض به عنـوان شـاخص عدالت در بانک داری اسلامی معرفی شود (صفحۀ ٨٠ تا ٨٤) جای تعجب بسـیار دارد، زیـرا اولاً «برابری و عدم تبعیض » خودش به عنوان یک تعریف رقیب مـیتوانسـت از ابتـدا جـای تعریف مختار نویسندگان محترم از عدالت را بگیـرد، امـا آن هـا تعریـف دیگـری را اختیـار کردند و دادن حق هر صاحب حقی به او تعریف مبنایی موردنظر نویسندگان بود، لذا با ایـن کار، تغییر تعریف و تغییر مبنای عدالت صورت گرفته کـه صـحیح نیسـت ، زیـرا «برابـری و عدم تبعیض » با «بهره مندی براساس استحقاق ها» در مواردی میتواند در تضاد و تبـاین باشـد چراکه در مواردی که استحقاق ها متفاوت است ، عـدالت اتفاقـاً زمـانی تحقـق مـییابـد کـه تبعیض وجود داشته باشد.