چکیده:
مقتضای اصل اولی در مسأله ولایت مادر بر نکاح فرزند عدم ولایت مادر است؛ زیرا دلیل اجتهادیِ عامی که دلالت بر ولایت یا عدم ولایت مادر داشته باشد وجود ندارد و به ناچار باید به مقتضای اصل عملی ملتزم شد و مقتضای استصحاب، عدم ولایت مادر است. البته این استصحاب طبق نظر مشهور که استصحاب را در شبهات حکمیه حجت میدانند جاری است. مقتضای ادله خاصه نیزعدم ولایت مادر است؛ زیرا روایاتی که برای اثبات ولایت مادر ذکر شده است، در اثبات ولایت ظهور ندارد و نهایت دلالت آن اشعار به ولایت است و اشعار نمی تواند مستند فتوا قرار گیرد. در مقابل، در میان پنج دسته از روایاتی که برای اثبات عدم ولایت مادر ذکر شده، دلالت دو دسته تمام است. دسته اول روایاتی است که در تفسیر آیه شریفه ﴿أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ﴾ صادر شده است، با این تقریب که در این روایات که در مقام احصای اولیا میباشد اسمی از مادر برده نشده است. دسته دیگر روایات تزویج صغیرین است که در آن صحت نکاح به اجرای عقد توسط پدر مشروط شده است. علاوه بر اینکه شیعه و سنی بر عدم ولایت مادر اتفاق نظر دارند و تنها ابنجنید به ولایت مادر بر صغیره باور دارد.
خلاصه ماشینی:
علاوه آنکه ظاهر ابتدایی آن عدم استقلال پدر است؛ زیرا حضرت امر کرده که نظر مادر لحاظ شود و لازمه لحاظ نظر مادر، یا انحصار ولایت در مادر و تمامالعله بودن یا جزءالعله بودن است و بنابر هر دو احتمال، استقلال پدر نفی میشود؛ در حالی که کسی از شیعه و سنی حتی ابنجنید، به این مطلب معتقد نیست.
بر فرض که سند روایت معتبر باشد به قرینه روایات دیگر که حکم به عدم ولایت مادر میکند، باید تعبیر «جائز» را بر صحت تأهلیه و عقد فضولی حمل کرد؛ البته با این وجود، میتوان این روایت را در میان روایاتی که از آنها ولایت مادر استشمام میشود، ذکر کرد.
راه اول: صفوان از اصحاب اجماع است و وجود یکی از اصحاب اجماع در سند به باور مشهور برای اعتبار روایت کافی است؛ اما این مبنا صحیح نیست؛ زیرا مستفاد از عبارت کشی، تنها وثاقت خود اصحاب اجماع است و بر صحت سندی که این افراد در آن قرار دارند، دلالت ندارد.
صاحب ریاض در تقریب استدلال به روایت فرموده: روایت، عقد نکاح مادر برای فرزند بالغ خود را باطل دانسته است؛ زیرا حضرت اختیار نکاح را به فرزند واگذار کرده است و با ترک استفصال، عمومیّت روایت نسبت به شخص نابالغ نیز اثبات میشود.
این روایت اگر هم دلالت بر عدم ولایت مادر داشته باشد، ولایت او بر فرزند صغیرش را نفی نمیکند؛ زیرا موضوع آن «رجل» است و اگر کسی بگوید: «مردی ازدواج کرد»، نمیتوان ادعا کرد که لفظ «مرد» غیر بالغ را نیز شامل میشود.