چکیده:
مثنوی معنوی مولوی مهمترین منظومة عرفانی زبان و ادب فارسی است. اقبال مخاطبان بسیار موجب شد شرحنویسی بر این منظومه پس از درگذشت مولوی آغاز شود و تاکنون نیز ادامه داشته باشد. در شرحنویسی بر آثار فارسی روش و شیوة مشخصی برای تبیین نکات رعایت نمیشود؛ در شروح مثنوی نیز رویهای مشخص و یکسان و الگویی منظم برای چگونگی توضیح مفاهیم و نحوه شرح پیچیدگیهای ابیات وجود ندارد؛ ازاینرو روششناسی و ارزیابی کارآمدبودن شیوة شارحان نیز میسّر نیست. بدین ترتیب، ضرورت دارد الگویی مبتنی بر مهمترین مؤلفههای شکلدهندة ابیات مثنوی طراحی شود تا بتوان شرحی متناسب با نیاز مخاطبان فراهم آورد؛ همچنین شروح مثنوی را ازنظر روش و شیوة شرح ارزیابی کرد. در این مقاله برای طراحی الگوی روش شرح مثنوی کوشش میشود ابیات مثنوی با شیوة آماری «نمونهگیری طبقهبندی»، بررسی و مهمترین مؤلفههای شکلدهندة آن شناسایی شود. به کمک این الگو میتوان متناسب با نیاز مخاطبان شرحی روشمند نوشت و نیز شیوة تبیین توضیحات در شروح مثنوی را ارزیابی کرد
Mawlawi's Masnavi Manavi is the most important mystical poem of Persian language and literature. The chance of many audiences has led to writing commentaries of this poem after the death Mowlana, and has continued to this day. In writing commentary on Persian works, there is no specific method for explaining the points; therefore, there is no definite and uniform procedure in commentaries on Masnavi regarding how to explain the concepts and how to describe the complexities of the verses. Hence, it is not possible to evaluate the methodology and efficiency of commentators’ methods. Thus, it is necessary to design a model based on the most important constituents of Masnavi's formulation of verses in order to provide a commentary tailored to the needs of the audience as well as to evaluate the commentaries on Masnavi in terms of the method. This article attempted to design a model for writing commentaries on Masnavi by examining its verses through the statistical method of ‘classification sampling’ and to identify its formulating components. With the help of this model, on the one hand, one can write a methodological commentary tailored to the needs of the audience and, on the other hand, it is possible to evaluate the way the explanations are presented in commentaries on Masnavi.
خلاصه ماشینی:
بدين ترتيب ، ضرورت دارد الگويي مبتني بر مهم ترين مؤلفه هـاي شکل دهندة ابيات مثنوي طراحي شود تا بتوان شرحي متناسب با نياز مخاطبان فراهم آورد؛ همچنين شروح مثنـوي را ازنظر روش و شيوة شرح ارزيابي کرد.
) سخن نگفته اند؛ حتي با بررسي اين شروح نيز نمي توان شيوه اي مشخص و منسـجم براي توضيح ابيات در هر شرح به دست داد؛ براي مثال شارحي در توضيح بعضي از ابيات ، تنها بـه نکات ادبي و بلاغي پرداخته و در بعضي ديگر فقط معناي مفردات و ترکيبات را بيان کـرده اسـت .
بعضـي از ايـن کوشش ها مشتمل بر بيان کاستيهاي شرح نويسي بر متون است و بعضي ديگـر بـه معرفـي شـروح مثنوي و نقد شرح ساير متون ادبي پرداخته است ؛ مانند «آسيب شناسي شرح نويسـي بـر متـون ادب فارسي» و «بررسي و تحليل مقدمه ها در شرح نويسي بر متون ادبي» اثر زينب رفاهيبخـش و احمـد رضي (١٣٨٩)؛ اين پـژوهش هـا بـه طـور کلـي بـه نقـد و بيـان کاسـتي هـاي شـروح پرداختـه انـد.
با تبيين مهم ترين مؤلفه هايي که ابيـات مثنـوي را به وجود آورده است ، مي توان چارچوبي مشخص براي توضيح ابيات در نظر گرفت و براسـاس آن به ارزيابي شرح هاي موجود پرداخت ؛ علاوه بر اين با در نظر گـرفتن مواضـع قـوت و کاسـتي هـاي شرح ها و الگوي شرح نويسي مي توان شرحي مطلوب و متناسب با نياز مخاطبان نوشت .
ضروري است روش شارح متناسـب بـا خصوصـيات متن و نياز مخاطبان باشد؛ براي مثال در شروح مثنـوي ازسـويي، شـناخت عناصـري از ابيـات کـه توضيح آنها به فهم متن کمک مي کند و ازسوي ديگر توجـه بـه سـطح آگـاهي و دانـش مخاطبـان اهميت دارد.