چکیده:
پژوهش حاضر باهدف کاوش دلایل ترک تحصیل یک دانشآموز دختر روستایی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر کیفی با رویکرد روایت پژوهی میباشد. این پژوهش بر روی یک دانشآموز دختر روستایی که ترک تحصیلکرده، متمرکز شد. برای گردآوری دادهها از مصاحبههای روایتی نیمه ساختاریافته و یادداشت میدانی استفاده شد. در فرآیند تحلیل از روشهای تحلیل روایتها و کدگذاری استفادهشده است. در تحلیل روایتها از الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین (1990) کمک گرفتهشده است. یافتهها نشان میدهد که مقوله مرکزی در ترک تحصیل این دانشآموز فقر محیطی(محیط خانوادگی و آموزشی روستا) میباشد، که تحت تأثیر عوامل متعددی چون؛ فقر اقتصادی، بیسوادی والدین، تبعیض جنسیتی، اشتغال دانشآموز در خانه، فاصله تا مدرسه و مختلط بودن مدرسه قرار دارد؛ همچنین زمینههایی همچون؛ باورهای فرهنگی روستا، استفاده از سرباز معلم و تاثیر گروه همسالان در کنار شرایط علّی بر پدیده مؤثر بودهاند. این عوامل تحت تأثیرساختار متمرکز نظام آموزشی موجب ترک تحصیل دانشآموز میشود.
The present research was done with aim of exploring reasons for dropout of one rural girl student. The method of present research is descriptive and by narrative research approach. This research focused on rural girl student, has dropped out. For gathering data were used of semi-structured narrative interviews and survey notes. In the process of analysis have been used of narrations and encoding. In analyzing of narrations has been leveraged of Struass and Corbin’s paradigm pattern {1990}. The results show that central category in dropout of this student is environmental poverty {Family and educational environment of the village} is affected by different factors such as economical poverty, illiteracy of parents, gender discrimination, student employment at home, distance to home and co-educational student; also background like culture faith of rural people, employing teacher soldier and effect of the group of peers have been effective along with above situation. These factors were influenced by the centralized structure of educational system include effective factors, the lack of educational content fit with needs of environment and school schedule with rural situations, have led to dropping out of student.
خلاصه ماشینی:
یافته ها نشان میدهد که مقوله مرکزی در ترک تحصیل این دانش آموز فقر محیطی(محیط خانوادگی و آموزشـی روستا) میباشد، که تحت تأثیر عوامل متعددی چون ؛ فقر اقتصـادی، بـیسـوادی والـدین ، تبعیض جنسیتی، اشتغال دانش آموز در خانه ، فاصله تا مدرسه و مختلط بودن مدرسه قـرار دارد؛ همچنین زمینه هایی همچون ؛ باورهای فرهنگی روستا، استفاده از سرباز معلم و تـاثیر گروه همسالان در کنار شرایط علّی بر پدیده مؤثر بوده اند.
عوامل زیادی سبب ترک تحصیل یا عدم علاقه دانش آموزان به تحصـیل مـیشـود کـه برخی از آن ها عبارت از؛ عدم باور والدین به ضرورت تحصیل ، تأکید بـر ازدواج زودهنگـام دختران ، تبعـیض میـان فرزنـدان (فرضـی زاده و همکـاران ، ١٣٩٥؛ ٢٠١٥ ,McCleary-Sills)؛ عوامل فرهنگی (٢٠١١ ,Kabeer)؛ کم سوادی یا بیسوادی والدین ، معاشرت با دوستان نابـاب و کمبود امکانات آموزشی (بلوچ زهی، ١٣٩٥)؛ فقدان پدر و اشتغال دانش آمـوز (اقدسـی و زینال فام ، ١٣٩١)؛ مشکلات رفتاری دانش آمـوز و مهـاجرت والـدین (٢٠٠٣ ,Farmer et al)؛ ویژگیهای مدرسه (٢٠٠٨ ,Rumberger &Ream )؛ سـطح خـانواده (٢٠١٨ ,Calero &Choi )؛ وضعیت نامناسب اقتصادی خانواده ، حمایت های نامناسـب والـدین از فرزنـدان (عـاطفی و ابزار)، نوع ارتباط والدین با فرزندان و میزان ارتباط والدین با مدرسه (٢٠٠٨ ,Englund et al)؛ خصوصیات فردی، تعاملات اجتماعی و تحصیلی دانش آمـوز (٢٠٠٩ ,Archambault et al) و ویژگی جسمانی دانش آموزان میباشند (٢٠١٦ ,Iachini).