چکیده:
جانمایۀ این مقاله دو مسألۀ بنیادین در تمدن اسلامی است: نخست اینکه ما در توصیف انگارههای بنیادین حوزۀ شهرسازی کمتر به ویژگیهای سنتی خود پرداختهایم و شناخت این انگارهها را با توجه به این قبیل مباحث در غرب آغاز کردهایم و دیگر اینکه، اساساً مقولۀ «عمومیت فضاهای شهری» در سالهای اخیر به صورت روز افزون مورد توجه و محل مناقشه بوده است. بر این پایه، پژوهش حاضر به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و مقایسهای و با این پرسش اصلی انجام شده است که عاملهای اصلی سازندۀ عمومیت فضاها در شهرهای ایرانی ـ اسلامی و شهرهای غربی کدامند و چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مهمترین عاملهای سازندۀ عمومیت فضاهای شهری، گرچه در چند دهه اخیر مبتنی بر ویژگیهای جوامع غربی و در فرهنگ غربی شکل گرفته، از سدهها پیش در شهرهای سنتی ایرانی ـ اسلامی با جزئیات بیشتری بر آن تأکید و اجرا میشده است.
The main subject of this article is about two basic issues. Firstly, in finding the basic concepts of urban spaces planning and design, we have rarely been focusing on the characteristics of our traditional cities, and we began to recognize these concepts from Western literature. Secondly, the publicness of urban spaces has been increasingly noticed and challenged by scholars in recent years. Accordingly, and considering the necessity of providing an understanding of the status of the publicness of urban spaces in Iranian cities based on recent discussions, this research is carried out in a descriptive-analytical and comparative method. The main question of this research is that what are the main components of the publicness of urban spaces in Iranian-Islamic cities and western cities, and what are the differences? The findings of this research show that the most basic components of the publicness of urban spaces that have been mentioned in the western literature over the past few decades have existed centuries ago in traditional Iranian-Islamic cities and have been emphasized and implemented even in more detail.
خلاصه ماشینی:
مقایسۀ عامل های سازندٔە عمومیت فضاهای شهری در شهرهای ایرانی ـ اسلامی و غربی امیرمحمد قویمی ١، غلامرضا حقیقت نائینی ٢، فریبا قرایی فتح آبادی ٣، میترا حبیبی 4 (دریافت مقاله : ٩٨/٠٣/١٧، پذیرش نهایی: ٩٨/١١/١٣) چکیده جانمایۀ این مقاله دو مسألۀ بنیادین در تمدن اسلامی است : نخست اینکه ما در توصیف انگاره های بنیادین حوزٔە شهرسازی کمتر به ویژگیهای سنتی خود پرداخته ایم و شناخت این انگاره ها را با توجه به این قبیل مباحث در غرب آغاز کرده ایم و دیگر اینکه ، اساسا مقولۀ «عمومیت فضاهای شهری» در سال های اخیر به صورت روز افزون مورد توجه و محل مناقشه بوده است .
در فرهنگ معاصر غربی ، تعریف هایی متفاوت و حتی متناقض از فضای عمومی به دست داده شده است ، با این همه ، در آن فرهنگ ، به طور کلی «فضای عمومی » شامل فضاهایی است که برای همگان در دسترس باشد؛ فعالیت های متنوع و اقشار گوناگون را شامل شود؛ مالکیت آن خصوصی نباشد و نهادی غیرخصوصی برای بهره برداری همگان ، آن را زیر نظر گیرد و نگاهداری کند (١١٤٣ ,Nissen؛ ٢٥ ,Ercan؛ پاکزاد، راهنمای طراحی فضاهای شهری ، ٧٧؛ ٢١٦-٢١٥ ,Madanipour).
بر پایۀ یافته ها در این مرحله ، این فرضیه شکل گرفت که عامل های سازندٔە عمومیت فضاهای شهری در شهرهای غربی ، منعکس در فرهنگ معاصر غربی ، چندین سده پیش و در آموزه های اسلامی نیز قابل پیگیری است و حتی در شهرهای ایرانی ـ اسلامی اجرا میشده است و اینکه ، تفاوت ها نه در خود عامل ها، بلکه فقط در تعریف ها و شیؤە کاربست آنها در این دو دسته از شهرهاست .