چکیده:
هدف از نگارش مقالۀ حاضر معرفی، بازخوانی، و نقد کتاب معنابخشی به زندگی روزمره است که در سال ۲۰۰۹ توسط سوزی اسکات، نویسندۀ انگلیسیتبار، بهرشتۀ تحریر درآمده است. کتاب تلاش میکند که در ده فصل تمامی سرفصلها و ابعادِ مفهوم «زندگی روزمره» بهمنزلۀ مفهومی جامعهشناسانه را، که تاکنون در این عرصه مغفول مانده بوده، بکاود و آنها را موردمداقه قرار دهد. فرض نویسنده بر این اساس شکل گرفته است که مطالعۀ زندگی روزمره در عرصۀ مطالعات جامعهشناسانه، که معمولاً مشغول پاسخدادن به سؤالات و پیشبینی روندهای کلان اجتماع بوده است، عرصهای حاشیهای بهشمار رفته که از فرط بدیهی انگاشتهشدن گویی که لزومی برای مطالعۀ آن نبوده است. درحالیکه بهادعای نویسنده، شناخت ساختارهای کلان اجتماعی بدون توجه به عرصههای خرد شکلدهندۀ آن، همچون عرصۀ زندگی روزمره، امکانپذیر نخواهد بود. نتیجه اینکه نویسنده نتوانسته است از دایرۀ تنگ روانشناسی اجتماعی خارج شود و مباحث را در سطوحی جامعهشناسانه، چنانکه ادعا کرده است، ارائه کند. به همین دلیل، نویسنده در فصول مختلف رویهای سطحی و غیرنظری را بهکار گرفته و از سطوح اولیۀ تحلیل فراتر نرفته است.
The purpose of this article is to present, review, and criticize the book “Meaning of Everyday Life” which has been written by English-born Susie Scott in 2009. A book that tries to examine and consider all aspects and dimensions in relation to the concept of "everyday life" in ten chapters. The assumption of the author is based on the fact that the study of everyday life in the field of sociological studies, which is usually engaged in answering questions and predicting macroeconomic trends in the community, has been regarded as a marginal archetype that seems to be unmistakable as if it was not necessary to study it. The author claims that recognizing macro-social structures regardless of micro levels, such as the realm of everyday life, will not be possible. As a result, it will be argued that the author could not get out of the narrow circle of social psychology and discusses the issues at sociological levels, as claimed. For this reason, the author has used superficial and non-theoretical approaches in different chapters, and it has not gone beyond the initial levels of analysis.
خلاصه ماشینی:
فرض نویسنده بر این اساس شکل گرفته است که مطالعـۀ زنـدگی روزمره در عرصۀ مطالعات جامعه شناسانه ، که معمـولاً مشـغول پاسـخ دادن بـه سـؤالات و پیش بینی روندهای کلان اجتماع بوده است ، عرصه ای حاشیه ای به شـمار رفتـه کـه از فـرط بدیهی انگاشته شدن گویی که لزومی برای مطالعـۀ آن نبـوده اسـت .
مقدمه «مطالعۀ امر معمولی» که در حوزٔە مطالعاتی مربوط بـه زنـدگی روزمـره گنجانـده مـیشـود، به نوعی هستۀ مرکزی کتاب معنابخشی به زندگی روزمره به شمار میرود، چراکـه سـعی دارد ازخلال مطالعه و توجه به امور ظاهراً پیش پاافتاده ای هم چـون خریـد، خـوردن و آشـامیدن ، آداب خانه داری، و حتی توجه به روزی هم چـون روز ولنتـاین پـرده از نکتـه ای بـردارد کـه ساختارهای کلان اجتماعی را در برساخت یکایک این امور به ظاهر معمولی دخیل مـیبینـد.
در این فصل ، نویسـنده ضمن ارائۀ خلاصه ای از این نظریات تلاش کـرده اسـت تـا ارتبـاط هریـک را بـا امـر روزمره تبیین کند؛ از مفهوم خود در نظریۀ کنش متقابل نمادین گرفتـه کـه احساسـات ، هنجارها، و تعاملات فرهنگی ما را در زندگی روزمره شکل میدهند تا توضـیح ادعـای نظریه های روان کاوی که رفتار اجتماعی ما را معلـول نیروهـای احساسـی ناخودآگـاهی قلمداد میکنند و باید متمدن شوند.
ازآن جاییکه چنین پاسخی به دریچه های بسیار متنوعی گشوده میشود، نویسنده بـه ایـن نکته اشاره کرده که در این فصل به مطالعه و اشاره به روش هایی پرداخته است که سـه بعـد از زندگی روزمره ازجمله نظم اجتماعی، آداب و امور روتین ، و هم چنین چالش هـای مسـلم فرض شده را مدنظر قرار میدهند (همان ).