چکیده:
از مباحث مهم علم اصول مبحث وضع است که به کیفیت وضع الفاظ مختلف از جمله وضع معانی حرفیه میپردازد. نظر رایج و معروف تا زمان آخوند خراسانی، وضع عام و موضوعله خاص بود ولی آخوند خراسانی رحمه الله علیه با تبیین تفصیلی این بحث و بیان ادله، نظر دیگری اختیار کرد؛ سپس برخی از اصولیون نظر وی را پذیرفتند و عدهای نیز همان نظریه مشهور را دنبال کردند. وی قائل بود هیچ گونه تفاوتی میان وضع اسماء اجناس و حروف نیست و هر دو از مصادیق وضع عام و موضوعله عام هستند و قسم سوم وضع هر چند که امکان دارد و محال نیست ولی واقع نشده است. در این مقاله دیدگاه و سه دلیل آخوند خراسانی تبیین و اشکالات بزرگان به این نظریه طرح و بررسی شده است؛ در نهایت صحت دیدگاه آخوند خراسانی رحمه الله علیه اثبات شده است و تبیین شده که اشکالات اصولیون به ایشان وارد نیست.
خلاصه ماشینی:
علت اینکه معنای متبادر هنگام وضع با معنای موضوع له در حروف متفاوت است و یکی نیست این است که حروف جزئی هستند (به خاطر اندکاکشان در طرفین) و اگر واضع بخواهد برای تک تک مصادیق حروف لفظی جعل کند باید به تعداد مثالها جعل کند و این جعل بیپایان خواهد بود، زیرا تا روز قیامت افراد مختلفی دنبال استعمال حروف خواهند بود و لازم است برای تک تک استعمالات وضع صورت بگیرد.
دقت شود لحاظ استقلال و عدم استقلال درست است که داخل در حاق معنا نیستند ولی جزء مرحله وضع و از شرایط واضع در مرحله وضع هستند لذا لازم الاتباع است و همین نکته باعث میشود که به هیچ عنوان نتوان هرچند به صورت مجازی یکی را به جای دیگری استعمال کرد.
لذا ناچاریم که ملتزم شویم به وضع عام و موضوع له خاص ولی آخوند خراسانی قائل است این عدم استقلال داخل در حاق معنا نیست بلکه از لوازم معانی حرفیه است.
چون حتی اگر عبد از بصره به کوفه هم برود امر مولی را امتثال نکرده است، زیرا مولی امر کرده بود به یک شیء ذهنی و آنچه در خارج محقق شده است، ذهنی نیست پس تطابقی بینشان نیست و نمیتوان ادعا کرد عبد همان امر مولی را امتثال کرده است مگر اینکه آن لحاظ که باعث جزئی ذهنی شدن حروف میشود را از حاق معنا (به تعبیر مشهور که ادعا میکردند جزئیت و لحاظ داخل در حاق معناست) الغاء و تجرید کنیم تا بتواند از فضای ذهن بیرون بیاید و در نتیجه امتثالش ممکن شود در حالیکه این خلاف وجدان است و ما وجداناً هیچ تجرید و الغاء خصوصیتی مرتکب نمیشویم.