چکیده:
ماهیت حق فسخ در عقد جایز ایقاعی است دو طرفه، که طرفین قرارداد می تواند بدون هیچ دلیلی راسا با اعمال آن خود را از تعهدات قرارداد برهانند. اما محور اصلی بحث مقاله این است که التزام متعهد و ایجاد حق برای طرف مقابل به سادگی قابل عدول نبوده یا چنانچه یکی از طرفین یا هر دوی آنها بخواهند حق فسخ خود را اسقاط نمایند در قالب شرط نتیجه و شرط فعل قابل بررسی است و امکان اشتراط آن در خود عقد جایز یا ضمن عقد لازم دیگری وجود دارد. چون بررسی شرط بدون شروط و تابع بدون متبوع استحاله ذهنی دارد. لاجرم، تحلیل عقد وکالت دراین زمینه مفید فایده بوده ضمن تلازم عقلی به عنوان تکیه گاه و مبتلا به، مورد تحقیق قرار گرفته و آثار شرط در بطن آن بررسی شده است. این پژوهش با شیوه مروری- تحلیلی سعی در تدوین موضوعات مرتبط داشته تا ضمن بیان نتایج حاصله به نتیجه گیری مطلوب هم دست یابد.
خلاصه ماشینی:
اما محور اصلی بحث مقاله این است که التزام متعهد و ایجاد حق برای طرف مقابل به سادگی قابل عدول نبوده یا چنانچه یکی از طرفین یا هر دوی آنها بخواهند حق فسخ خود را اسقاط نمایند در قالب شرط نتیجه و شرط فعل قابل بررسی است و امکان اشتراط آن در خود عقد جایز یا ضمن عقد لازم دیگری وجود دارد.
مبحث 2 - مفهوم حق فسخ بطور کلی توانایی و اقتدار یک از متعاملین برای انحلال عقد را حق فسخ می گویند که این حق بواسطه قرار داد و یا قانون به ذی حق داده می شود تا بتواند با اعمال آن در مدن معینه قانونی یا از قبل توافق شده برای جلوگیری از ضرر و خسارت نسبت به انحلال عقد که مسبب اتیان ضرر می شود اقدام نماید این حق فسخ در عقد لازم تحت عنوان خیارات قابل بررسی است که از موضوع بحث مقاله خارج است اما با توجه به ماهیت عقد جایز لفظ خیار برای فسخ عقد جایز قابل استعمال نبوده تنها به لفظ فسخ اکتفاء می شود و نظر به اینکه حق فسخ عقد جایز امری است ایقاعی که الزما مبتنی بر ضرر نمی باشد بلکه هر وقت طرفین بخواهند می توانند آن عقد را منحل سازند .