چکیده:
نوشتار حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که ابنسینا چه اندیشههایی در خصوص خواب و رموز دین دارد و تبیین عرفانی آن چیست. بر این اساس، نویسنده به تحلیل، تبیین و پردازش اندیشه ابنسینا و ابنعربی در باب خواب و رموز دین پرداخته و جهت پاسخ به مسیله اصلی، پرسشهایی فرعی همچون چرایی تاویل، ملاک تاویل و رابطه تاویل و رمز را فراروی اندیشه این دو متفکر قرار داده و رویکرد نویی را برگزیده است. مهمترین یافتههای این پژوهش عبارتند از: رمزین بودن زبان دین در اندیشه ابنسینا، اشتراک در پاسخ به چرایی تاویل خواب (چندلایه بودن خواب)، توجه مشترک به زبان دین و باطن دین جهت بیان رابطه تاویل و رمز و اختلاف این دو اندیشه در جایگاهشناسی ظواهر دین. هدف نویسنده، استنطاق اندیشه ابنسینا در مسیله، توسع بخشیدن به آن و فهم آن در ساحت مسایل جدید و رویکرد فرافلسفی عرفان نظری است و روش او تدقیق و تحلیل فلسفی عقلی در واژگان و گزارههاست.
This paper seeks to study the Avicenna‟s thought on the issue of sleep and the mysteries of religion from a mystical viewpoint. Accordingly, the author has analyzed the views of Avicenna and Ibn Arabi on the sleep and mysteries of religion through a new look at the whatness of interpretation, interpretation criteria and the relationship between interpretation and mystery. The most important findings of this study are, the cryptic identity of the language of religion in the view of Avicenna, multi-layered nature of sleep, common attention to the language of religion and the interior of religion to express the relationship between interpretation and mystery, and finally, the difference between these two ideas on the position of the appearances of religion. The purpose of this study is extracting and developing Avicenna‟s thought on the issue, comprehending his view in the context of new issues and the trans-philosophical approach of theoretical mysticism. Avicenna‟s method is philosophical and intellectual research and analysis in words and propositions.
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس، نويسنده به تحلیل، تبیین و پردازش اندیشۀ ابنسینا و ابنعربی در باب خواب و رموز دین پرداخته و جهت پاسخ به مسئله اصلی، پرسشهایی فرعی همچون چرایی تأویل، ملاک تأویل و رابطه تأویل و رمز را فراروی اندیشه این دو متفکر قرار داده و رویکرد نویی را برگزیده است.
توضیح آنکه اولاً، چنانچه سخن ابنعربی در خصوص تمثل، رابطه علم واسطه با آن و رابطه مرادِ خدا با علم واسطه صادق باشد و ثانیاً، اگر مدعیات مطرحشده در تحلیل ما از سخن ابنعربی بر وجه کلیتش صادق باشد (دقت کنید که اینجا حیثیت کبرویت مدنظر است)، اندیشه ابنسينا تاب آن دارد که این مدعیات را در خود بپذیرد و با مبانی خود آن را پاسخ دهد؛ یعنی میتوان از منظر ابنسينا بررسی کرد که تمثل چیست؟ برای تعبیر و تأویل آن چه نوع علمی واسطه میشود؟ آیا خداوند چیزی را در این تمثلات اراده کرده، و اگر چنین است، آیا میان آنچه اراده کرده و علم واسطه نسبتی است؟ این مسائل، مسائلی کلی است که میتوان بر اندیشه ابنسينا عرضه کرد.
سخن خود را در خصوص تبیین عرفانی نظریه ابنسينا با این پرسش به پایان میبریم که آیا نزد ابنسينا و عارف، مناط مشترکی وجود دارد که محک تشخیص مصداق خواب تأویلپذیر از غیر آن باشد؟ در پاسخ ابنسينا میگوید: اگر رؤیا در سلطۀ خیال باشد، محتاج به تعبیر است (ابنسينا، 1417ق، ص244).