چکیده:
آیین های سوگواری از جمله مراسماتی است که در حوزه فرهنگ یک جامعه قرار دارد و جزیی از
آداب و رسومی است که همه جوامع با ادیان و فرهنگ های گوناگون به آن توجه دارند در ایران نیز
این رسم همواره با اهمیت خاصی انجام میگرفت. در قوم بختیاری نیز این مراسم از اهمیت ویژه ای
می » پل برون « برخوردار است یکی از زیباترین و غم انگیزترین آیین سوگواری در قوم بختیاری آیین
باشد. پل برون که معادل فارسی آن گیسو بران می باشد از رسوم دیرینه ایرانیان باستان می باشد که
همراه با آیین کتل کردن حالت غم انگیز و احساسی زیبایی به سوگواری بختیاری می دهد. در این
نوشتار سعی شده است تا به بررسی تاریخچه بریدن، آشفتن و کندن مو و کتل کردن )بریدن دم و
یال اسب( در تاریخ ایران و قوم بختیاری و همچنین اشعار شفاهی این قوم پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
نامه تعزیت دختر رز بنویسید / تا همه مغبچگان زلف دو تا بگشایند گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب / تا حریفان همه خون از مژه ها بگشایند (حافظ ، ١٣٢٠: غ ٢٠٢) خاقانی در سوگ فرزند، زنان اطراف خود را که گیسوان بافته و آراسته دارند، سرزنش می کند و از آن ها می خواهد که سوگوارانه ، بافه ها را باز و گیسوان را بریده و آشفته کنند (خرمشاهی،١٣٨٣:٧٣٥) گیسوی چنگ و رگ بازوی بربط ببرید / گریه از چشم نی تیز نگر بگشایید جیب و گیسوی و شاقان و بتان باز کنید/ سوق و دستارچه اسب و ستر بگشایید (خاقانی، (1382:160 ای نهان داشتگان موی ز سر بگشایید / وز سر موی سر آغوش به زر بگشایید موی بند بزر از موی زره ور ببرید / عقرب از سنبل ماه پسر بگشایید پس به مویی که ببرید ز بیداد فلک / همه زنار ببندید و کمر بگشایید گیسوان بافته چون خوشه چه دارید هنوز / بند هر خوشه که آن بافته تر بگشایید خاقانی ٬ ١٣٨٢:١٦١) کمال الدین اسماعیل گوید بشخوده اند چهره و ببرید طره ها / از جورها که بر گل و شمشاد می کند (خرمشاهی، ١٣٨٣:،٧٣٥) سلمان در مرثیه اویس گوید: ای صبحدم چه شد که گریبان دریده ای / وی شب چه حالتست که گیسو بریده ای ای پرچم از برای چه مو باز کرده ای/ وی سنجق از عزای که گیسو بریده ای (خرمشاهی،١٣٨٣:٧٣٥_٧٣٦) گیسو بریدن یکی از آداب دیرینه ایرانیان است که در شاهنامه فردوسی در سوگ پهلوانان آمده است در شاهنامه نیز هنگام مرگ سیاوش فرنگیس - همسرش - گیسوانش را در سوگ او می برد را میبینیم ز سر ماهرویان گسسته کمند / خراشیده روی بمانده نژند همه بندگان موی کردند باز / فرنگیس مشکین کمند دراز برید و میان را به گیسو ببست / به فندق گل ارغوان بخست (فردوسی ج ٣_١٥٣) «فرنگیس با بستن موهایش به دور کمرش ، در واقع ، با کمربندی در میان دنیای زندگی طبیعی (اعمال جنسی) و زندگی زاهدانه پس از مرگ همسر، مرزی مشخص می کند.