خلاصه ماشینی:
"اگرچه حیطه حرفه مددکاری اجتماعی،همه محیطهای شهری و روستایی را شامل میشود،اما شهرنشین معاصر بیشتر به خدمات مددکار اجتماعی نیاز دارد؛زیرا مجموعهای از تغییرات مواجه شده و بتدریج در حال فروریزی است؛برخی از این تغییرات عبارت است از:تضعیف و یا حذف تدریجی کارکردهای حمایتی خانواده؛ تضیف شدید کارکرد توانبخشی و روحبخشی،بویژه در خانوادههای هستهای شهرنشین؛اختلال در تصورات و پندارها نسبت به سازوکارهای سازنده سنتی در تحلیل آلام زندگی،بالندگی فزاینده سیستمهای سازمانی در راستای حذف خانوادههای پویا، سازنده و مؤثر در زمینه زندگی اعضای خانواده؛اختلال در کارکرد سازمانهای سنتی که تسکیندهنده دردهای اجتماعی و اقتصادی میباشند؛ناکامیهای فزاینده ساختارهای مدعی تسکین و تحلیل و تجدید مصیبتهای فردی،اجتماعی،فرهنگی،سیاسی و غیره.
1 با چنین تعریفی از دانش مددکاری اجتماعی،این دانش در راستای رفع نگرانیهای اجتماعی و فردی-بویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی-از اهمیت زیادی برخوردار است و در کشورهای درحالگذرا هم در حال خیزش و رشد و نمومی باشد؛اما به نظر میرسد نسبت به خدمات این دانش تجربی تردیدهای قابل تأملی وجود دارد؛به عبارت دیگر:این خدمات با سؤالاتی مواجه میباشد که عمدتا به رابطه بین کیفیت خدمات ارایه شده و فرهنگ بومی هر جامعه برمیگردد."