چکیده:
پرسش اصلی این پژوهش این است که آینده فدرالیسم در عراق و سوریه چه پیامدهایی بر منافع راهبردی
ایران در خاورمیانه خواهد داشت؟ در پاسخ می توان مطرح کرد؛ ایران ب هعنوان کی قدرت منطقه ای دارای منافعی چون حضور راهبردی در منطقه شامات برای مهار اسراییل، تلاش برای صادرات گاز از مسیر خاورمیانه به اروپا، جلوگیری از سرایت جنبش کردی به درون مرزهای خویش و ممانعت از دسترسی ترکیه به بازارها، منابع انرژی خلیج فارس یعنی نفت و گاز است؛ بنابراین استقلال احتمالی کردستان عراق جایگاه ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای در خاورمیانه را به خطر انداخته و رقبای منطقه ای ایران از جمله تر یکه را به تعیین کننده امور در نظم منطقه ای تبدیل خواهد کرد. هدف این پژوهش بررسی آینده استقلال کردستان عراق و تاثیر آن بر منافع راهبردی ایران در خاورمیانه با استفاده از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است.
The main question this research seeks to answer is as follows: What implications will the future of federalism in Iraq and Syria bring about for Iran’s strategic interests in the Middle East? The hypothesis to answer the question is that as a regional power, Iran has such interests as strategic presence in the Levant region to contain Israel, making efforts at exporting gas to Europe through the Middle East, preventing spillover effect of the Kurdish movement to its territory and obstructing Turkey’s access to the Persian Gulf markets, and oil and gas energy resources. Therefore, probable independence of Iraqi Kurdistan would endanger Iran’s status as a regional power in the Middle East, turning Iran’s regional rivals including Turkey into the major decision makers concerning regional order. Using a descriptive-analytical method, this paper intends to investigate the future of Iraqi Kurdistan’s independence and its repercussions for Iran’s strategic interests in the Middle East.
خلاصه ماشینی:
از طرفي ايران نيز به عنوان يک قدرت منطقه اي که داعيه تمدني نيز دارد از طريق اين مفهوم سازي حول محور مقاومت اسلامي توانست حوزه نفوذ خود را از خليج فارس به منطقه شامات گسترش دهد؛ به خصوص که منطقه خاورميانه همچنان در مرحله عصر جنگ سردي به سر مي برد ١٥٨خاورميانه و کشورهاي منطقه بيشتر به دنبال نفوذ در کشورهاي کوچکتر منطقه و يارگيري از طريق اتحاد و ائتلاف هاي سياسي هستند؛ چيزي که ايران نيز از آن مستثني نيست و از اين طريق دايره نفوذ خود را به مناطق دوردست مرزهاي ايران از جمله سوريه ، فلسطين و لبنان از طريق حزب الله گسترش داده و باعث واکنش جدي از سوي عربستان سعودي و ترکيه شده و دو کشور را به منظور مهار قدرت ايران در کنار هم قرار داده است .
در مقابل اين راهبرد ترکيه ، ايران از طريق راهبرد نه شرقي و نه غربي که از ابتداي انقلاب اسلامي در ١٩٧٩ دنبال مي کند در تلاش است از اتحاد و ائتلاف هاي نظامي و سياسي با قدرت هاي برون منطقه اي اجتناب کرده و تاکنون نيز به اين راهبرد خود پايبند بوده است اگرچه در بحران سوريه ايران با واردکردن روسيه تاحدودي از اين راهبرد خود عدول کرد؛ اما به نظر مي رسد که در صورت حل وفصل بحران سوريه بار ديگر روابط ايران و روسيه به رابطه اي عادي و ديپلماتيک تبديل شود به خصوص که دولت حسن روحاني تلاش دارد ميان دو قطب قدرت شرق يعني چين - روسيه و غرب آمريکا و اتحاديه اروپا نوعي موازنه را برقرار کند؛ بنابراين نمي توان دورنماي روشني را براي ائتلاف موقتي ميان ايران - روسيه در سوريه که ناشي از شرايطي تحميلي بر دو کشور است قايل شد.