چکیده:
این مقاله با کاربست روش تحلیلی_ توصیفی, بهدنبال پاسخ به این پرسش است که زمینههای اجتماعی و نهادی
اسلام سیاسی چیست و ظهور این پدیده در عرصه سیاست جهانی چه تاثیراتی بر روابط بینالملل به همراه
اجتماعی و اقتصادی حاکم بر کشورهای اسلامی و نیز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهعنوان مهمترین ریشههای
اجتماعی و نهادی ظهور اسلام سیاسی معرفی شده و در خصوص تاثیرات آن بر نظام بینالملل نیز با تاکید بر
تمایز رفتار دولتهای ملی و گروههای فرو ملی در تعقیب اصول و آرمانهای اسلام گرایانه» اینگونه ادعا میشود
که رویکرد تعامل گرایانه بیشتر در رفتار دولتهای ملی اسلامگرا نمود داشته و رفتارهای تقابلطلبانه بیشتر در
رویکرد گروههای فرو ملی بروز و ظهور داشته است. در خصوص این مسئله چنین برداشت میشود که مطالبات و
حرکتهای اسلام گرایانه تا آنجایی که امکان و قابلیت پیگیری و تعقیب از مجاری بازیگران رسمی نظام بینالملل
را داشته باشدء بیشتر به روشهای تعاملگرایانه تمایل داشته و سعی دارد تا ارزشها و هنجارهای خود در
چارچوب نظم موجود را پیگیری نماید؛ درحالی که گروههای فرو ملی بهدلیل عدم پایبندی به ارزشها و قواعد
نظام بینالملل موجود. سعی در به چالش کشیدن ان دارند که این مسئله میتواند به بیتباتی هر چه بیشتر نظام
بین الملل منجر شود.
Using analytical-descriptive method, this research seeks to answer the following questions: What is the social and institutional context of political Islam, and how did the emergence of this phenomenon in world politics affect international relations? In response to these questions, the parameters such as modernity, the nature of the political system, and the political, social and economic characteristics governing Muslim countries as well as the advent of the Islamic Revolution are viewed among the most important social and institutional roots of the rise of political Islam. Also about its effects on the international system this research emphasized the distinction between the behavior of the national governments and the subnational groups in pursuit of Islamist ideals and principles. It is argued that the more interactive approach is seen in the behavior of the Islamist national governments, and more confrontational behavior were manifested in the actions of the subnational groups. It is indicated that the Islamist demands and moves as long as they are susceptible to be pursued through the channels of the official actors of the international system tend to be more interactive. Conversely, due to incompatibility with the values and rules of the international system, the subnational groups struggle to challenge the international system that could lead to further international instability.
خلاصه ماشینی:
اسلام سیاسی و تاثیر آن بر روابط بین الملل: از تقابل طلبی تا تعامل گرایی محمد محموديکيا١ تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١١/٧ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٣/٢٢ چکيده اين مقاله با کاربست روش تحليلي توصيفي ، به دنبال پاسخ به اين پرسش است که زمينه هاي اجتماعي و نهادي -اسلام سياسي چيست و ظهور اين پديده در عرصه سياست جهاني چه تاثيراتي بر روابط بين الملل به همراه داشته است ؟ در پاسخ به اين سوالات ، مولفه هايي ، چون مدرنيته ، ماهيت نظام سياسي ، ويژگي هاي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي حاکم بر کشورهاي اسلامي و نيز پيروزي انقلاب اسلامي ايران به عنوان مهمترين ريشه هاي اجتماعي و نهادي ظهور اسلام سياسي معرفي شده و در خصوص تاثيرات آن بر نظام بين الملل نيز با تاکيد بر تمايز رفتار دولت هاي ملي و گروه هاي فرو ملي در تعقيب اصول و آرمان هاي اسلام گرايانه ، اين گونه ادعا مي شود که رويکرد تعامل گرايانه بيشتر در رفتار دولت هاي ملي اسلام گرا نمود داشته و رفتارهاي تقابل طلبانه بيشتر در رويکرد گروه هاي فرو ملي بروز و ظهور داشته است .
اين تحقيق به دنبال پاسخ به اين پرسش است که زمينه هاي اجتماعي و نهادي اسلام سياسي چيست و ظهور اين پديده در عرصه سياست جهاني چه تاثيراتي بر روابط بين الملل به همراه داشته است ؟ در پاسخ به اين سؤالات اين گونه ادعا مي شود که هرچند ديدگاه هاي مختلفي در خصوص ريشه هاي اجتماعي و نهادي ظهور اسلام سياسي در بين پژوهش گران و محققان روابط بين المللي وجود دارد، اين تحقيق بر مولفه هايي چون ويژگي تقابل گرايي اسلام سياسي و مدرنيته غربي، ماهيت نظام سياسي و شرايط و ويژگي هاي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي حاکم بر کشورهاي اسلامي و نيز پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان مهمترين ريشه هاي اجتماعي و نهادي ظهور اسلام سياسي تاکيد دارد و از اين رو، ظهور اسلام سياسي را واجد تاثيرات شگرفي بر تحولات نظام بين الملل معاصر تلقي مي کند.