چکیده:
سوریه برای کشور ما دارای اهمیت راهبردی است. ظهور ناگهانی کردهای سوریه در متن تحولات سیاسی منطقه.ء
در یک بازه زمانی فشرده» بهویژه بعد از تحولات ۲۰۱۱ سوریه که ابعادی منطقهای و فرامنطقهای یافت. توجه
بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نمود. کردهای سوری که تا قبل از بحران» بهمثابه اشباحی نامرئی مورد
توجه بودند. ناگهان بهصورت یک بازیگر جدی در تحولات ظاهر شدند. این مقاله قصد دارد با رویکردی تاریخی و
در چارچوب نظریه گفتمان» به این پرسش پاسخ دهد که کردها در سوریه چگونه به حاشیه رانده شده و چگونه
به متن بر کشتند؟ در پاسخ به این پرسش., نگارندگان با واکاوی پسزمینههای تاریخی به حاشیه رانده شدن
همچون سیاستهای دوران قیمومیت. تحولات دوران گذارء بعث و مناسبات کردی- سوری از مهمترین عوامل
به حاشیهرانی کردها بوده است. از دیگر سو از منظر گفتمانی, اتخاذ گفتمان کنفدرالیسم دموکراتیک بهجای
گفتمان ناسیونالیستی» بعد از تحولات سال ۰۲۰۱۱ نقش مهمی در به متن آمدن کردها در شمال سوریه داشته
است. از مهمترین یافتههای این پژوهش. توجه به نقش چرخش گفتمانی در تحولات شمال سوریه بوده است و
منطقهای زیادی خواهد داشت.
Syria has strategic importance for Iran. Sudden rise of the Syrian Kurds in the context of regional political developments in the region in a rapid timespan, especially in light of Syrian developments on regional and transregional scales attracted the attention of many scholars. Syrian Kurds who were ignored as invisible ghosts before the crisis suddenly appeared as a serious actor in these developments. Drawing upon a historical approach and using the discourse theory, this article seeks to answer the question of how the Kurds in Syria were marginalized and how they returned to the content. To answer this question, the authors formulated the hypothesis that a set of historical factors such as the policies of the Mandate era, changes in transitional period, the Ba’ath Party and Kurdish-Syrian relations have been among the most important factors in marginalizing Kurds. The authors analyze the historical backgrounds of Kurdish marginalization and study their discursive context. On the other hand, the adoption of the democratic confederal discourse instead of a nationalist one has played a major part, from a discursive perspective, in bringing Kurds to the content in northern Syria in post-2011 period. One of the most important findings of this research has been paying attention to the role of discursive turn in the developments of northern Syria and showing this fundamental issue that, if the situation in northern Syria is stabilized, the hegemony of this discourse will have regional consequences.
خلاصه ماشینی:
دو ترديد هم زمان ، هم در بحث در مرکز بودن جزء قوميتي سياست به قيمت فراموشي ساير اجزاء و هم در فراروايت ضرورت تشکيل دولت – ملت به مثابه پروژه اي رهايي بخش ، از مهمترين بسترهاي انديشه اي اين گفتمان است که پيامدها و تبعات مهمي ، در ساحت عمل و نظر در جنبش کردي و به ويژه شمال سوريه بهمراه داشته است .
سياست يک بعد بر سازنده مسايل اجتماعي و تصميم و تدبير در شرايط فقدان تصميم و عدم امکان تدبير است (تاجيک ،٥٠:١٣٨٣) با توجه به اين چارچوب نظري تلاش مي شود چگونگي به حاشيه راني و برجسته سازي مسئله کرد در سوريه ، چگونگي مفصل بندي و چرخش گفتماني و اسطوره ها و تصورات اجتماعي خلق شده در گفتمان کنفدراليسم دموکراتيک و چرايي هژمونيک شدن يک گفتمان و يا بي قراري و از جاشدگي گفتمان هاي مختلف در رابطه با بحران سوريه تحليل شود.
نمود برجسته آن را مي توان خاورميانه ٢٧ در اعتراضات خونين و تظاهرات گسترده نه تنها در کردستان سوريه ، بلکه حتي در محلات کردنشين حلب و دمشق صورت گرفت ، مشاهده نمود؛ اما اين وقايع که مناسبات موجود را تغيير داد چه بود؟ و چه عاملي باعث شد که احزاب کرد ترکيه و عراق ، پتانسيل شورش کردهاي سوريه را بر ضد دمشق بکار گيرند؟ تاسيس حکومت دوفاکتوي کردي در شمال عراق در ١٩٩٢، سخت گيري دمشق نسبت به کردها را دوچندان کرد حکومت در سپتامبر ١٩٩٢ اعلام کرد که ثبت نام کودکاني که اسم کردي دارند، در مدارس ممنوع است و تاسيس مراکز فرهنگي ، کتابخانه ها و فعاليت هاي مشابه نيز ممنوع اعلام گرديد (٣٦-٣٥ :٢٠١٤ ,GunterB).