چکیده:
هدف اصلی این مطالعه، بررسی تأثیر دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر توزیع درآمد در استان های ایران با تأکید بر نقش عوامل مکمل فناوری اطلاعات و ارتباطات (درآمد سرانه و آموزش) میباشد. با استفاده از نظریات اقتصادی موجود در این زمینه و با تکیه بر مدل های پانل پویا و به کارگیری تخمین زن گشتاورهای تعمیم یافته (GMM)، اثر دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توزیع درآمد در استان های کشور طی دوره زمانی 1389 تا 1394 مورد آزمون و بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی، حاکی از آن است که دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات در استان ها، بهصورت معناداری نابرابری درآمدی را کاهش میدهد. همچنین از بین عوامل مکمل فناوری اطلاعات و ارتباطات، آموزش، باعث تقویت اثر مثبت دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر کاهش نابرابری درآمد در استان های کشور می شود؛ در حالی که تأثیر دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر نابرابری درآمدی در استان هایی که در سطح پایین تری از تولید ناخالص داخلی سرانه قرار دارند، بیشتر است. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، متغیرهای نرخ تورم و نرخ بیکاری، باعث افزایش نابرابری درآمد گردیده و مخارج دولت نیز عاملی مؤثر در توزیع مناسب درآمد در استان های کشور طی دوره مورد بررسی نبوده است.
This paper aims to examine the effects of access to information and communication technology (ICT) on income distribution in Iranian provinces, with an emphasis on the per capita income and education. Using economic theories, the relationship between access to ICT and income distribution was evaluated within a dynamic panel model by use of Generalized method of moments (GMM) during 2010-2015. The results indicate that access to ICT significantly reduces income inequality. In addition, education as a complement factor for ICT, strengthens the positive impact of access to ICT on reducing income inequality. This impact is greater among provinces having lower GDP per capita than nation-wide GDP per capita. Furthermore, inflation rate leads to an increase in income inequality, and government spending is not an influential factor in the proper distribution of income in the provinces of Iran.
خلاصه ماشینی:
با استفاده از نظريات اقتصادي موجود در اين زمينه و با تکيه بر مدل هاي پانل پويا و به کارگيري تخمين زن گشتاورهاي تعميم يافته (GMM)، اثر دسترسي به فناوري اطلاعات و ارتباطات بر توزيع درآمد در استان هاي کشور طي دوره زماني ١٣٨٩ تا ١٣٩٤ مورد آزمون و بررسي قرار گرفت .
بر اساس نتايج حاصل از تحقيق ، متغيرهاي نرخ تورم و نرخ بيکاري، باعث افزايش نابرابري درآمد گرديده و مخارج دولت نيز عاملي مؤثر در توزيع مناسب درآمد در استان هاي کشور طي دوره مورد بررسي نبوده است .
طبق مطالعات تجربي چو، داودي و گاپتا (٢٠٠٠, Chu, Davoodi and Gupta) و بليجر و گايرريو (١٩٩٠ ,Blejer and Guerrero)، هزينه هاي دولتي ممکن است به دلايل مختلف مانند: روش تأمين مالي هزينه هاي دولتي، ترکيب هزينه هاي دولتي و توزيع اين مخارج بين بخشها، آثار مساعد يا نامساعدي بر توزيع درآمد داشته باشند ( ابونوري و خوشکار، ١٣٨٤).
سپهردوست و زماني (١٣٩٤)، در مقاله اي تحت عنوان "تأثير فناوري اطلاعات و ارتباطات بر شکاف درآمدي خانوارهاي روستايي در ايران "، به بررسي نقش توسعه زير ساخت هاي ICT و توليدات دانش بنيان بخش کشاورزي در فراهم آوردن عدالت اقتصادي از طريق توزيع مناسب درآمد در مناطق روستايي کشور پرداختند.
هدف اصلي اين مطالعه ، بررسي اثر دسترسي به فناوري اطلاعات و ارتباطات در استان هاي کشور و تأثير آن بر توزيع درآمد (نابرابري) در استان ها مي باشد.
Macroeconomic activity and income distribution in the post-war United States, The Review of Economics and Statistics, Vol. 60, No. 4: 604-609.
Income distribution and tax and government social spending policies in developing countries, IMF working paper 00/62, Washington, International Monetary Fund.