چکیده:
اسماعیل اول(907-930ق.) افزون بر تاسیس حکومتی متمرکز، با رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع، تغییرات بنیادینی را در حکومت و جامعه ایران به وجود آورد و بویژه در عرصه مناسبات خارجی دگرگونی جدی را که از دوره آق قوینلوها ایجاد شده بود -بعنوان جانشین فرزندان اوزون حسن آق قویونلو و متحد ونیزیان- تداوم بخشید از اینرو روند قدرت یابی وی با تیزبینی و دقت تمام از جانب سفیران و ماموران ونیزی دنبال گردید. ماموران ونیزی مستقر در قلمرو عثمانی و ممالیک و سایر نقاط، هرگونه اخبار دریافتی از اسماعیل را با دقت فراوان به دولت ونیز ارسال می کردند ، گزارشهای رسمی از ماموران ونیزی به سنا تا گزارش سفیران و سیاحان و تجار از جمله این اسناد است که تاکنون از دید محققین ایرانی به دور مانده است. مساله اصلی این مقاله چگونگی برآمدن اسماعیل از منظر ونیزیان و واکنشهای آنان به فعالیتهای وی، بویژه در موضوع رابطه با عثمانی بر اساس منابع ایتالیایی زبانی است که تا کنون در حوزه مطالعات دوره صفوی راه نداشته است. روایت این منابع از رویدادهای دوره تشکیل حکومت صفوی چشم انداز جدیدی بر این مقطع از تاریخ دارد، بنظر می رسد روایت ونیزیان هر چند آمیخته به تصورات مطلوب آنان است اما نگرش نوینی به ماهیت اعتقادی اسماعیل و چند و چون رابطه با عثمانی و نحوه نگرش به ونیز است.
Ismail I (907-930 AH), in addition to a centralized government, by formalizing the Shi"ism, made radical changes in the iranian Government and Society. and specially in the field of foreign affairs, he - as both Uzunhassan" successor and venetian ally persevered the serious transformation that had been developed since the time of the Aq Quyunlu. Therefore, the process of this power struggle was surveilled accurately and closely by the venetian ambassadors and agents.Venetian agents settled in the Ottoman Empire, states and other places, reported any recieved news from Ismail to the government of Venice. The reported documents include official reports from venetian agents to the Senate and reports from travelers, businespeople and ambassadors which have not so far been seen by Iranian scholars. The aim of the present study is investigating the ways that Ismail got into power from the viewpoint of Venetian and their reactions to his activites especially in relation to the Ottoman based on Italian sources which has not so far been investigated in the Safavid studies. The narrative of these resources from the events of Safavid Empire formation, has presented a new perspective of that time of history. Although the venetian narrative version is mixed with their ideal imaginations, it presents a new attitude toward the Ismail"s nature of faith, his way of making relationship with Ottoman and his attitude towards Venetian.
خلاصه ماشینی:
ماموران ونیزی مستقر در قلمرو عثمانی و ممالیک و سایر نقاط، هرگونه اخبار دریافتی از اسماعیل را با دقت فراوان به دولت ونیز ارسال می کردند ، گزارشهای رسمی از ماموران ونیزی به سنا تا گزارش سفیران و سیاحان و تجار از جمله این اسناد است که تاکنون از دید محققین ایرانی به دور مانده است.
این عمل اسماعیل که در شروع کار خود، سفیری به دربار سلطان بایزید فرستاد و استرداد مناطق پیشگفته را تقاضا کرد چندان عجیب نبود؛ زیرا اسماعیل بهخوبی میدانست بیشتر ساکنان آنجا هواخواه او هستند و رﻳﺸﮥ اختلافات او با ترکان عثمانی نیز به سرکوب هوادارانش به دست سلطان ترک در همین مناطق باز میگشت.
موجی که در میان هواخواهان اسماعیل در آناتولی به پا شد باعث شد حلکردن ﻣﺴﺌﻠﮥ مهاجرت ﺳاکنان در مناطق زیر ﺳﻠﻄﮥ عثمانی به ایران دغدﻏﮥ اصلی سلطان ترک باشد؛ بنابراین او بار دیگر تقاضای صلح با ونیزیان را مطرح کرد.
برای ونیزیان خبر نگرانکننده این بود که مطلع شدند سلطان مصر درصدد است سپاهی را به حدود حلب بفرستد تا با اسماعیل مقابله کند (Sanuto, ottobre: (1502.
پس از مدتی، نگرانیهای ونیزیان از جانب سوریه (Soria) برطرف شد؛ زیرا ناﻣﮥ 5سپتامبر1502م/908ق که لورنتزو کنتارینی (Lorenzo Contarini) از فاماگوستا (Famagosta) فرستاده بود اشاره میکرد صوفی سفیری به دربار سلطان مصر فرستاده و به او اعلام کرده است میخواهد به جنگ سلطان عثمانی برود (Sanuto, novembre: 1502).
براساس نامهای از قبرس که دوجه (Doge) ونیز را مخاطب قرار میداد، اخبار شنیدهشده از دو نفر ارمنی اعزامی از ایران بیان میکرد صوفی قصد دارد انتقام مرگ پدرش، حیدر، را از فرزند اوزونحسن بگیرد و در اندﻳﺸﮥ گردآوری تمام صوفیانی بود که به علت رفتار بسیار بد سلطان ترک، آواره شده بودند.