چکیده:
موضوع نوشتار حاضر، جایگاه نظریه تلفیقی پی یر بوردیو در گستره علوم اجتماعی است. بدین منظور، ابتدا، فلسفه رابطه ای به عنوان فلسفه پشتیبان این نظریه و پل رابط عین گرایی و ذهن گرایی طرح می گردد. سپس سابقه نظریه میدان های اجتماعی در نظریه میدان های فیزیکی و میدان های روانی تعقیب می شود. پس از آن، نظریه عمل پی یر بوردیو به عنوان مرکز ثقل جامعه شناسی رابطه گرایانه با توسل به مفاهیم نوبنیادی همچون منش و میدان تشریح می گردد. در این مرحله تلاش می شود ذات دیالکتیکی این مفاهیم و توقف وجودی شان نسبت به هم نشان داده شود. بدین ترتیب، توصیف مفاهیم منش و میدان معطوف به دریافت نظریه عمل به عنوان یک دستگاه نظری قدرتمند است، که توانایی تبیین عمل در عرصه های مختلف را دارد. مطالعات بوردیو و شاگردانش بارها این توانایی را نشان داده، ضمن آنکه با هضم انتقادات صاحب نظران علوم اجتماعی به توسعه هر چه بیشتر این برنامه تحقیقاتی جایگرین کمک نموده اند.
خلاصه ماشینی:
"البته این بدان معنی نیست که وزن علت و دلیل در همه اعمال یکسان است بلکه نظریه عمل بوردیو این امکان را فراهم میآورد که بنا به مورد به توجیه عمل پرداخته شود،چرا که موقعیت عامل در فضای اجتماعی یا به عبارت دقیقتر ویژگیهای فضا در تبیین رفتار موثر هستند.
در نتیجه آشکار میگردد که موقعیت عامل در فضای اجتماعی،نقشی عمده در تبیین رفتار ذیل نظریه عمل بوردیو ایفا میکند،بهگونهای که این رویکرد دیگر نمیتواند از مفاهیم موجود در سنتهای متقابل جامعهشناسی به منظور تبیین کنش استفاده نماید،و به جای آنها باید به مفهومپردازی متناسب با هستیشناسی خود روی آورد.
این نظم،نه همانند تبیینهای ارائه شده از ناحیه ساختارگرایی جنبه اجباری و ناآگاهانه دارد،به گونهای که کنشگران لاجرم تابع آن باشند و نه از آگاهی کشنگرانی برمیخیزد که به اختیار و آگاهانه این نظم را انتخاب کردهاند،به گونهای که نظریهپردازان مکتب انتخاب عقلانی نظیر ریمون بودون به آن اعتقاد دارند،بلکه منشاء نظم جایی میان آگاهی و ناآگاهی است و ایدئولوژی به منزله آگاهی کاذب یا ناآگاهی از یکسوی و فلسفه سوژه از سوی دیگر توان تبیین آن را ندارند(مارتین،2003:23)،این ایده موافق با موضع هستیشناختی بوردیو است که در مواجهه با واقعیت اجتماعی فراروی از اقطاب عینگرایی و ذهنگرایی را در نظر دارد و واقعیت را نه در چهره عینی آن خلاصه میکند و نه در چهره ذهنی،بلکه تعامل و دیالکتیک ذهن و عین را بنیاد واقعیت میداند."