چکیده:
چرایی واگرایی و چگونگی همگرایی در اسلام، مباحثی است که پیشینهای به درازای تاریخ این دین دارد، خصوصاً که طبق فرموده قرآن کریم، تمام انسانها ابتدا امت واحدهای بودند که بر اثر اختلافات از انسجام فاصله گرفتند. بنابراین، انبیا مبعوث شدند تا عوامل تفرقه را از بین ببرند و دوباره وحدت را میان آنها برقرار کنند. گسستگی یا پیوستگی هر جامعه به تفکرات و باورهای آن جامعه وابسته است. برای برپایی جامعهای اسلامی و متحد، نخست باید در صدد اصلاح فکر و باور مسلمانان بود تا بتوان ریشههای افتراق عقیدتی را از بین برد. در مقاله پیش رو ابتدا عوامل اولیه واگرایی مسلمانان در جریان سقیفه و حاکمیت امویان و بازگشت به اشرافیت جاهلی تشریح و تحلیل میشود. سپس ریشههای انحطاط جوامع اسلامی را در چند محور اصلی بررسی و تحلیل میکنیم که عبارت است از: تعطیلی فقه و اجتهاد؛ برپایی تصوّف دنیاگریز؛ التقاط و مسخ مفاهیم دینی؛ مشاجرههای تفرقهانگیز کلامی؛ نفوذ اندیشههای بیگانه.
The reason for convergence, and the way divergence took place in Islam are the issues that have as long a background as the history of the religion, especially because, as Koran says, all human beings first formed one nation who came to diverge as a result of their differences. Thus, the prophets were God-appointed to eliminate the causes of division and establish unity among humankind again. Disconnection or connection in each and every society depends on the latter’s thoughts and beliefs. To establish an Islamic and united society first we should seek to reform the thoughts and beliefs of Muslims so as to be able to root out division of beliefs. The present article first explains and analyzes the primary causes of divergence among Muslims during the event of Saqīfah, the rule of the Ūmavīds and regression to the aristocracy of the Age of Ignorance (jāhīlīyyah). Next it examines the root causes of the decline of the Islamic societies with its main analytic focus on: abandonment of Islamic jurisprudence and ījtīhād; syncretism and metamorphosis of religious concepts; divisive theosophical disputes; the infiltration of foreigners’ thoughts.
خلاصه ماشینی:
بازشناسی عوامل اولیه واگرایی مسلمانان و ریشهیابی علل انحطاط جوامع اسلامی پرستو کلاهدوزها* حمید عابدیها** [تاریخ دریافت: 07/07/1397؛ تاریخ پذیرش: 07/11/1397] چکیده چرایی واگرایی و چگونگی همگرایی در اسلام، مباحثی است که پیشینهای به درازای تاریخ این دین دارد، خصوصاً که طبق فرموده قرآن کریم، تمام انسانها ابتدا امت واحدهای بودند که بر اثر اختلافات از انسجام فاصله گرفتند.
فقها و دانشمندان طراز اول جهان اسلام نیز با تأکید بر اصول دین و تکیه بر مشترکات موجود میان مذاهب اسلامی صراحتاً اعلام کردهاند که اختلافات فرعی و جزئی موجب کفر یا خروج از دین نمیشود، چنانکه ابوالحسن اشعری هنگام وفات، یاران خود را جمع کرد و گفت: «شاهد باشید بر اینکه من هیچ یک از اهل قبله را به خاطر گناهی تکفیر نکردم، زیرا همگی آنان به معبود واحد و یگانهای توجه دارند و اسلام، تمامی آنها را در بر میگیرد» (تبرائیان، 1384: 25).
در نتیجه، از میان بردن واگرایی و ایجاد همگرایی بین مذاهب اسلامی به معنای حذف مذاهب و ریشهکنکردن باورهای مذهبی ویژه پیروان مذاهب و از بین بردن تمامی اختلافات و گرایشها نیست، بلکه مراد از «وحدت» این است که مسلمانان بر اصول اسلام که مسلمانبودنشان به آن وابسته است، ملتزم باشند و وحدتشان را بر اساس آن اصول شکل ببخشند؛ اصولی که باید به عنوان محور و بنیاد وحدت امت اسلامی، محل اتفاق همه مسلمانان جهان باشد (زقزوق، 1415: 170).