چکیده:
روایت یکی از مهمترین گفتمانهای عصر امروز در حوزۀ زبانشناسی که به دنیای فلسفه و الهیات نیز ورود پیدا کرده است. سنّت الهیات مسیحی چند دهه است که تلاش میکند اهمیت روایت را در بازخوانی قرائت خود از کتاب مقدّس نشان دهد. این بازخوانی از کتاب مقدّس ریشه در جهانشمولی روایت در همۀ ابعاد زندگی دارد. از جمله این تأثیر بازخوانی ایجاد تجربۀ همزیسته برای مؤمنان است تا بتوانند همراه با عیسی مسیح فهم غیرانتزاعی از آموزهها داشته باشند. در این مقاله ضمن اشارۀ مختصر به الهیات روایی تلاش میکنیم تا نشان دهیم بستر روایت بر حکمای مسلمان همچون سهروردی مترتب بوده است. سهروردی با تأکید بر حضور خویشتن در رسائل خود مانند عقل سرخ تلاش میکند تا سنّت ایرانزمین را به مؤلفههای اسلامی پیوند زند. او با مرافقت خویش با جهانشمولی گفتمان روایی در آثار منثور خود، مخاطب را آمادۀ تجربۀ همزیستهای میکند که در این تجربه او بتواند از فهم نظری آموزهها اسلامی به درک رخداد مترتب بر خویش گذر کند.
Narrative, as one of the main discourses of linguistics in the contemporary world, has been introduced to the realm of philosophy and theology too. The tradition of Christian theology has tried to highlight the significance of narrative in its re-reading the Holy Book. This re-reading has its roots in the universality of narrative in all aspects of life. Through this re-reading, believers share an experience with Jesus to reach an objective understanding of theses doctrines. This article aims to briefly describe narrative theology to show that Muslim philosophers, such as Suhrawardi, also applied it in their works. He, in his essays, such as The Red Intellect, tries to link traditions of Iran with Islamic elements. Having shown his agreement with authority of narrative in his prose works, he prepares his audiences for coexistence experiences, during which he could turn theoretical understanding to concrete manifestation of Islamic doctrine.
خلاصه ماشینی:
تحليل گفتمان روايي در رسالۀ عقل سرخ سهروردي ؛ بستري براي الگوسازي الهيات روايي در سنت اسلامي 1 سيد اميررضا مزاري (تاريخ دريافت مقاله : ٩٨/٥/٣١- تاريخ پذيرش مقاله :٩٩/١/٢٧) چکيده روايت يکي از مهم ترين گفتمان هاي عصر امروز در حوزٔە زبانشناسي که به دنياي فلسفه و الهيات نيز ورود پيدا کرده است .
در اينجا به دنبال جان مايۀ بحث ليندبک نيستيم بلکه در اين مقاله در پي آن هستيم تا نشان دهيم چنين ايدٔە جذابي با بستر روايت در تفکر الهيات مسيحي پيش تر در بين متفکران اسلامي نيز بوده است .
بيان نشده است ، اما نگاه سهروردي به روايت ، که در اين مقاله به طور خاص به او مي پردازيم ، نشان از عزم جدي براي بازانديشي در تفکر اسلامي ، با توجه به سنت هاي خويش دارد.
اين مقاله به دنبال تفاوت ها و شباهت هاي الهيات روايي ليندبک و روايت نزد سهرودي نيست بلکه تلاش اين مقاله اين است که نشان دهد نگاه سهروردي به روايت را مي توان در دنياي امروز تعميم داد و الهيات روايي خاص دنياي تفکر اسلامي را ايجاد کرد.
حتي مي توان از اين فراتر نيز رفت و بيان کرد که روايت نه صرفا ابزار بيان که جهان شمولي و همزيستي شخصيت هاي خلق شده شيخ اشراق ، عملا مخاطب را دعوت به بازانديشي در وجود خويش مي کند.
به عبارت ديگر سهروردي به دنبال اين است که به سالک ، به انسان بيان ميکند روايت خود را بگو.