چکیده:
کشور ایران، مانند اکثر کشورهای دارای ذخایر نفت و گاز، با وضع سیاستها و قوانین مختلف بهدنبال حداکثرسازی سهم داخل در قراردادهای بینالمللی نفتی است؛ اما این سیاستها همواره با چالشهایی در تدوین و پیادهسازی مواجه بودهاند که نتیجۀ آن تحققنیافتن کامل هدف ارتقای سهم داخل در قراردادهای بینالمللی است. در این نوشتار، به نقد و بررسی موانع و چالشهای تدوین و پیادهسازی سیاستها و قوانین و مقررات ارتقای سهم داخل پرداختیم و تلاش کردیم که راهکارهایی برای رفع موانع احصاءشده ارائه کنیم. پارادایم این پژوهش از نوع تفسیری است و ازمنظر هدف از دسته تحقیقات کاربردی است. رویکرد این پژوهش از نوع استقرایی است و از نوع کیفی و استراتژی دادهبنیاد در نظر گرفته شده است. گردآوری دادهها ازطریق مطالعات کتابخانهای، تحلیل قوانین و اسناد بالادستی، و تحلیل مصاحبههای نیمهباز با شرکتهای اکتشاف و تولید (E&P) نفتی، پیمانکاران و شرکتهای خدمات نفتی (OSC,EPC)، و سازندگان تجهیزات صنعت نفت با تکیه بر مدل تحلیل مضمون به شناسایی چالشها و راهکارهای مرتبط پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش مجموعۀ چالشها را به سه دستۀ چالشهای سیاستگذاری کلان و اجرایی، چالشهای شرکتی، و چالشهای قراردادها و مناقصات تقسیم میکند.
Like most countries with oil and gas reserves, Iran has sought to maximize its domestic share in international oil contracts by adopting different policies and laws. Nevertheless, these policies have always faced challenges in formulating and implementing them, resulting in the failure to fully realize the goal of enhancing domestic share in international treaties. This article reviews the barriers and challenges of formulating and implementing policies, laws, and regulations to improve internal sharing, and attempts to provide solutions to the identified barriers. The paradigm of this research is interpretive, and it can be considered as an applied research from the objective point of view. The approach of this study is inductive and qualitative, and its database strategy is considered. Data collection is done through library studies, upstream legal analysis and documentation, analysis of semi-open interviews with oil exploration and production companies (E&P), oil contractors and service companies (OSC, EPC), and oil industry equipment makers relying on thematic analysis model. Identification of related challenges and strategies is discussed. The results of this research divide the set of challenges into three categories: macro and executive policy challenges, corporate challenges, and contract and tender challenges.
خلاصه ماشینی:
نقد سیاست ها و قوانین ارتقای سهم داخل (Local Content) در قراردادهای بین المللی کشور و ارائۀ راه کارهای منتخب ؛ با تأکید بر بخش نفت و گاز حسین حیرانی * مهدیحمیدی **، مهدیصحاف زاده ***،مهدیه نصرینی **** چکیده کشور ایران ، مانند اکثر کشورهای دارای ذخایر نفت و گاز، با وضـع سیاسـت هـا و قـوانین مختلف به دنبال حداکثرسازی سهم داخل در قراردادهای بین المللـی نفتـی اسـت ؛ امـا ایـن سیاست ها همواره با چـالش هـایی در تـدوین و پیـاده سـازی مواجـه بـوده انـد کـه نتیجـۀ آن تحقق نیافتن کامل هدف ارتقای سهم داخل در قراردادهـای بـین المللـی اسـت .
درمورد چالش هایی که کشور آنگولا برای پیاده سازی سیاست ها و قوانین سهم داخـل بـا آن مواجه است ، می توان به این موارد اشاره کرد: ــ مهـارت هـا و سـطح دانـش پـایین شـرکت هـای محلـی و دسـت رسـی نداشـتن بـه زیرساخت های مناسب که موجب افزایش هزینۀ تمام شده می شود؛ ـ نبود نیروی انسانی بامهارت : یک شکاف مهارتی قابل توجـه در الـزام اشـتغال محلـی وجود دارد و نیروی کار محلـی آمـادگی لازم را نـدارد، بـه خصـوص در مشـاغل سـطح مدیریتی ؛ به همین علت ، همان طورکه در جدول الزامات اشتغال ذکر شـده اسـت ، درصـد نیروی کار در سطح مدیریتی از هشتاد درصد در سال ١٩٩٠ م به هفتاد درصـد در ٢٠١٠ م کاهش یافته است .